بالاخره بعد شش سال اراده کردم و به قصد طلاق اومدم خونه مامانم

اگه شما نمیخواستی و اجباری بوده بله

کدوم آدم خوبی با بچه ۱۶ ساله به زور ازدواج میکن؟!

من یه این مدلی دیدم دیگه به خدا اینا طلاق بگیرند بهتر

ینی شما میگی اسی عقل نداشته اختیار نداشته از خودش؟!

هم بزور ازدواجش دادن هم بزور بچه دارش کردن؟!

اوکی اصلا بزور باشه نمیتونسته با قرص یا ای یو دی

جلوگیری کنه؟!

بعدم میگن مثل اینکه از قبل هم میخواسته جدا شه ولی

بقیه میگفتن بهش جدا نشو بعد الان که بچه دار شده

حامی پیدا کرده؟! خانوادش موافقن؟!

درست میگی ولی مقصر اصلی خانواده هستن که سرنوشت این دختر رو به اینجا رسوندن

منم خودم دختر دارم مگه میشه راضی بشم با کسی ازدواج کنه که میلی بهش نداره خانوادش حماقت بزرگی کردن

چند سالته ،خواهر منم دوازده سال از شوهرش کوچیکتره

خدای من زندگی براتون فقط پوله؟

اسی واضحا گفته از همون اول له شوهرش گفته نمیخوامت ولی شما اگه میخوای بازم خودت رو بزنی به اون راه مختاری

من نمیگم کارش درست بوده ولی ممکنه زوری باشه ممکنه همون بابایی که فرستاده بزور احتملا این بنده خدا برم میگشته با کتک برش میگردونده خونه همه شجاع نیستن همه شرایطشون یکی نیست

نمیشه قضاوت کرد

بیچاره شوهرت

مرد به این خوبی بخاطر شما باید از زندگی و بچش دور بشه

به نظرم حقشه دادگاه بچه رو از شما بگیره

این زنی که من میبینم پس فردا هم بچه یک ساله رو میزارن جلو در میگه خوشم نمیاد ازش

همینقدر بی عاطفه و بی مسولیت

چوبشو میخوری زمین گرده

خیلی عجیبه که وقتی پای ملامت و سرزنش میرسه بچه فقط برای مادره حالا اگه همین اسی تو حاملگی تاپیک میزد شوهرم رو نمیخوام و الان میخوام بچه سقط کنم همه میگفتید وای گناهه فقط بچه تو نیست تو قاتلی و..

پول؟

مگه من میدونم شوهر اسی پول داره یا نداره؟

من میگم در درجه اول خانوادش بهش خیانت کردن که دیدن داره بال بال میزنه ولی راضی به ازدواجش شدن

خواهر منم با شوهرش ده سال اختلاف سنی دارند .

ایم شد دلیل ؟ نه نشد دلیل

تاپیک هات رو خوندم.بعد از زایمان خیلی از خانوما افسردگی بعد زایمان میگیرن. درسته که تو از قبل هم مشکلاتی داشتی و همسرتو دوست نداشتی. اما اینکه الان به حدی شدید شده که خونتو ترک کردی بخاطر همین موضوعه.احساستو کاملا درک میکنم.تحت فشاری.این که حس میکنی همسرت مثل پیرمردهاست با توجه به چیز هایی که تعریف کردی ازش اصلا این طور نیست. اون شوخه و با محبت باهات صحبت میکنه، از استیکر برای نشون دادن لحن شوخیش استفاده میکنه که سؤتفاهم نشه برات. تورو عاشقانه دوست داره و برات وقت میذاره و از سرکار بار ها باهات تماس میگیره،بفکر راحتی و آسایش توعه که از مادر و خواهرش میخواد بیان مواظب بچه و تو باشن.میخواد از تو عشق و محبت و آرامش دریافت کنه و اینو بارها ازت درخواست کرده.با تو با احترام رفتار و صحبت میکنه،من تو تاپیک های تو چیزهایی که دیدم اینا بود:

عشق و علاقه و انرژی مثبت و شورو شوق و شیطنت تو پیام بازی ومهربونی از سمت همسرت. و بی تفاوتی،رفتار سرد،انرژی منفی و.... از سمت تو. تو گلایه میکنی که چون همسرت 11 سال ازت بزرگتره پیرمرده. اما با توجه به چیزهایی که تعریف کردی انگار تو از اون پیرتری، اون پر از اشتیاقه و تو پر از بی تفاوتی. بخدا خیلی ها آرزوشونه جای تو باشن. اینو بدون زندگی با مردی که عاشقته یعنی خوشبختی. خواهش میکنم دست نگه دار و از فکر طلاق بیا بیرون. تا حالا خواسته هاتو بهش گفتی؟گفتی که دوست داری چطور رفتار کنه و حرف بزنه و... که خوشت بیاد و بنظرت پیرمرد نیاد؟ بهش بگو دوس داری چطور باشه. مطمئنم که تلاششو میکنه که خوشحالت کنه.

چشم عزیزم

🤣این حجم راه رفتن تو کوچه علی چپ برای زن ستیزی و ملامت استارتر خنده داره

یک کاربر که با اسی حرف میزد حتی این زیر گفته که شوهرش به زور باهاش رابطه داره ولی خب .

عزیزم من نمیدونم چه شرایطی داری، قضاوت و سرزنش هم نمیکنم، به نظرم شما و همسر باهم برید پیش مشاور، اون میتونه راهنمایی ت کنه که راهی هست عاشقش باشی، چون راهکار داره،اگر راهکار بی جواب موند دیگه خود دانی.

مثلاً یکی از راه های اینه که بهش محبت کنی، البته خود اون آقا هم باید بلد باشه،شاید مشکل از ایشونه که نتوانسته جذب کنه.

یه آقای مشاوری هست که آدم معتقد و دلسوزی هست و تو کارش حرفه ای هست،حتما بهش مراجعه کن،به خاطر بچه ت و آینده خودت.

اگه راه ارتباطی ایشون رو خواستی درخواست دوستی بده برات بفرستم

الان به شوهرت بگو من نیاز به یه مقدار فرصت دارم که تنها باشم فقط هر زمان که گفتم بیا باهم بریم پیش این مشاوره

برو مسافرت،یه کم بیخیال شو و این موضوع رو رها کن