2777
2789
عنوان

مادرشوهر متوهم چرت پرت گو

97 بازدید | 8 پست

حرف ازدواج خواستگاری شد مادر شوهرم گفت هزار تا در برای من باز بود قبلا هم گفته بود این حرفو شنیده بودم ازش

من حالا اصلا ب خانوادشون راضی نبودم هشت ماه اومدن رفتن تا جواب گرفتن

خونمم دو تا کوچه فاصلست هی میشست ب صغری کبری میگفت پسرم رفته من مریض شدم

حالا میشینه اینطوری میگه چی بگم من ب این

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

بگو معلوم بود فقط نمیدونم چرا هشت ماه تلاش میکردین در خونه ما رو باز کنید

مامان جون تو رو خدا اینا رو جایی نگیدا خدایی نکرده مردم بهتون میخندن، بالاخره همسایه بودیم، بعد بزن زیر خنده

  اگر شما دنبال یه معلم زبان حرفه ای هستی و دوست داری پیشرفت کنی خوشحال میشم بهم پیام بدی.
بگو معلوم بود فقط نمیدونم چرا هشت ماه تلاش میکردین در خونه ما رو باز کنیدمامان جون تو رو خدا اینا رو ...

بقران شوهرم

نمیرفت خونشون چون من رد میکردم ب گفته خودشون

من اصلا راضی نبودم ب اینا مادر شوهرم هی دم خونمون آویزون بود ب هر بهانه ای


ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز