چه عذاب وجدانی؟؟؟
مگه ما مادرشیم؟؟؟
بعدشم
الان به حال خودش رهاش نکردم گلم
ولی اول خودم بعد بچم و در نهایت همسرم
من خیلی بیشتر از خودم برا همسرم خرج میکردم
پول خودش برا خوش خرج میکردم پول خودمم برا اون
انگار نرمال نبودم وظیفه خودم میدونستم یا شاید به قول تو عذاب وجدانی چیزی
هرچی که اسمش بود اشتباه بود و من این فهمیدم
کم کم از رسیدگی هات کم کن
قطع نکن
مثلا اون برنامه رژیم غذایی رو اول تغییرش بده برای خودت برای بدن خودت برنامه ریزی کن
برای کارش چند تا ایده دادی اوکی
بقیش بزار به عهده ی خودت
به هیییییییچ عنوان فکر نکن تو نباشی اون از زندگی ساقط میشه
اشتباه ترین فکر ممکن رو داری میکنی
یه مدت کم کاری کن خودت بزن به مریضی و حتی کارای خونه رو که روتین هست رو هم انجام نده ببین ری اکشن آقا چیه
بخدا تجربه زندگی خودم گفتم
خیلی اشتباه بزرگی میکنی
به ظاهر و سر و وضعت هم برس
یه مثال خنده دار بزنم برات ...
همسر من خیلی عرق سوز می شه
رفتم براش دو تا شورت گرفتم که نرم و لطیف بود نانو بود خیلی خوشگل بود که همسرجان راه میره عرق سوز نشه اذیت بشه... همیشه هم اگثرا لباس زیر هاش تاپ و شورت ست میگرفتم خودم خوشم می اومد خب شیک باشه چه لباس زیر چه لباس رو
اما برای خودم لباس زیر یه مدت بود نگرفته بودم...
یه روز به من گفت تو هم مثل من لباس زیر های قشنگ بپوش.... فکر کن من چه حالی شده بودم
خخخخ
تا این اندازه اولویت داده بودم به همسرم....
ببین دختر خوب من که خوب شدم ولی ماها که اینطور شخصیت ها داریم یه ضعف هست و اینطوریه که شخصیت مهر طلب داریم حالا خواسته ناخواسته اینطوری هستیم
خیلی خیلی رو خودت کار کن...
اشتباه من رو شما تکرار نکن