2777
2789
عنوان

همش به فکر پیشرفت شوهرم هستم و به خودم فکر نمی‌کنم بیاید 😤😭

| مشاهده متن کامل بحث + 408 بازدید | 38 پست

منم خیلی شبیه تو بودم ولی به خودم اومدم ....

نکن خواهر من با خودت این کار نکن

باد کنک زیاد باد کنی می ترکه تو صورت خودت

از من گفتن بود

اگر بشینی برای خودت برنامه ریزی کنی و اقدام کنی شروع کنی یکی یکی هدف های خودت تیک بزنی دیگه برای رسیدگی به همسرت زیاده روی نمیکنی

من خیلی ساله ازدواج کردم

خیلی خیلی بهش رسیدم از سر و وضع و ظاهرش بگیر تاااا بقیه چیزا و تو همه چی و همه کار کنارش بودم

چند سال پیش یه روز تو یه بحث و دعوایی که باهم داشتیم یه جمله گفت که تلنگر شد برام به خودم اومدم

تو بحث بهم گفت من تو انتخابم عجله کردم....

فکرش کن کسی این حرف به من زد که از هر لحاظ ازش سر ترم

ار لحاظ ظاهری یه خانم سفید با موهای بلوند چشمای سبز تحصیلات فوق لیسانس شاغل خانواده دار وووو

هیچی کم ندارم و نشده بیرون برم کسی نگاهش دنبالم نباشه کلی همکار آقا دارم که کافی بود یکم شل بیام بخوان ارتباط بگیرن...

خلاصه تقصیر همسر جان نبود تقصیر خودم بود که زیادی گندش کردم

بعد شنیدن اون حرف که تا فی خالدونم رو سوزوند شروع کردم به رسیدن به خودم و آرزوهام و اهداف خودم رفتم دوره هایی که دوست داشتم دیدم چشمام عینک میزدم جراحی کردم بینیم عمل کردم دندونام درست کردم

ووو

خدارو شکر الان همه چی خوبه و خیلی بیشتر بهم اهمیت میده

چون وقتی خودت به خودت ارزش میدی طرف مقابلت هم بهت ارزش میده


به قول یه دوستی ملکه زندگی خودت باش....


دختر گل اولویت اول و آخرت خودت باش اول خودت بعد بچت بعد همسرت


از منی بشنو که نزدیک 20 ساله ازدواج کردم


فدای یوووو

شما حکم مادر رو برای همسرتان پیدا کردی ببخشید که این رو میگم ولی توی این روابط احتمال خیانت مرد زیاد ...

دقیقا همین طوره متاسفانه

و این حس و رفتار من هر روز هم داره شدید تر میشه

قبلا حداقل کمی هم به خودم فکر میکردم

الان دیگه اون مقدار هم نیست

کاش بتونم درستش کنم

چون خودمم میدونم شدیدا دارم اشتباه میکنم 😭😭😭😭

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

موضوع اینه که وقتی میام دیگه بهش فکر نکنم و بیخیالش بشم حتی شده برای چند ماه یا یک سال یه حس بدی میگ ...

عذاب وجدان نکیر مهم اینه بیکار ننشستی

واسه خودت کار کن

هرچند منم الان مثل تو ام واسه شوهرم طلا فروختم ماشینمو فروختم تا کارش درجریان باشه

الانم بدون حقوق میرم کمکش سر کار کار میکنم

یه دل میگه برم برم       یه دل میگه نرم نرم       طاقت نداره دلم دلم       بی تو چه کنم            پیش ای عشق زیبا زیبا          خیلی کوچیکه دنیا دنیا         با یاد تو ام هرجا هرجا      ترکت نکنم            سلطان قلبم توهستی توهستی       دروازه های دلم را شکستی شکستی         پیمان یاری به قلبم تو بستی تو بستی  با من پیوستی 

اول صبی عصبی شدمچرا داری براش نقد والدو ایفا میکنی؟ب نظرم تو وجودت طرحوارست برو پی درمانش چون طبیعی ...

چون حس میکنم شاید نیازه من بهش کمک کنم

همش میگم با خودم خب من بلدم من میدونم بذار کمکش کنم ، بذار براش برنامه غذایی بنویسم ، بذار تبلیغ کارشو کنم

اون شاید خودش بلد نیست

و وظیفه ی منه این کارا رو

خیلی توی فشارم

و واقعا مسئولیت ۱۰۰ درصد این زندگی انگار افتاده رو دوش من

کاش بتونم درمان کنم خودمووو 😭

همین الانش میگه مگه چیکار کردیهرکاری میکنی واسه زندگی خودتم هستمیگه یه طرف بار این زندگی رو تو باید ...

من بغیر کارای دیگه که براش کردم و برات نوشتم تو مسائل مالی چقددددر کمک کردم

چقدددددر زیاد...

یعنی رسما هرچی کار کردم حقوق گرفتم فقط چاله چوله هارو پر کردم

ولی کی بود که یادش بیاد...


بخدا خودت داری جفت پا لگد میزنی به بخت خودت..


منم خیلی شبیه تو بودم ولی به خودم اومدم ....نکن خواهر من با خودت این کار نکنباد کنک زیاد باد کنی می ...

بعدش عذاب وجدان نداشتی ؟

شوهرت تونست از پس خودش بر بیاد ؟

من احساس میکنم با این کارام اونم بی عرضه کردم

همش وابسته ی خودم کردمش

😫😫

عذاب وجدان نکیر مهم اینه بیکار ننشستی واسه خودت کار کن هرچند منم الان مثل تو ام واسه شوهرم طلا فروخت ...

میدونم که اشتباهه

ولی نمیدونم چه جوری جلوی این اشتباهو بگیرم

واقعا حس میکنم مادر یه پسر بچه هستم

تا الان توجه نکرده بودم

الان که یه سریا گفتن دیدم درسته من دقیقا نقش مادرو براش دارم اجرا میکنم با تمام جزئیات

تایپیکت خیلی حالم بد کرد

انگار برگشتم به چند سال پیش خودم...

جالبه که من هرکاری هم کردم با پول و درامد خودم کردم ولی حتی اگر بیان میکردم می شد منت گذاشتن

مراسم مناسبت سالگرد میشد براش سه تا سه تا شلوار و بلوز و کفش می گرفتم اداره میره مرتب باشه

انگار رسالت من این بود همسرم به آرزوهاش برسونم

ولی خودش با اون یه جمله بهم تلنگر زد و به خودم اومم

دختر گل تو که الان خودت متوجه هستی داری راه اشتباه میری

پس دور بزن بیفت تو مسیر خودت

خودت خوشگل کن پرنسس باش موفقیت هات بیشتر کن استقلال مالی داشته باش برای خودت خرج کن

ببین چه احترامی میادسمتت

من تجربه شخص خودم برات گفتم

الان اوضاع خوبه خدارو شکر

چون اولویتم شد خودم

البته درکنارش حواسم به زندگیمم هستاااا

نمیگم زندگیت رها کن

ولی تاکید میکنم اوووووووول خودت...

طبق تجربه ی خودم میگم . اول زندگی شوهرم و مادرش توقع داشتن من طلاهای مجردیمو بفروشم تا شوهرم بتونه ماشین بخره. درصورتی که خودشون برام هیچی طلا نخریدن. منم قبول نکردم.

برای عقد و عروسی و عید های مختلف هیچ کاری برام نکردن.


چند وقت بعد مادرشوهرم گفت النگوها تو بفروش یکم هم شوهرت پول بذاره و عوضشون کن تک پوش بخر.تو الان ازدواج کردی باید مثل خانم ها طلا بپوشی. حالا من از تک پوش بیزار بودم.

باز هم در سکوت خودم به حرفش گوش ندادم.

بعد ها با طلاهای مجردیم جایی سرمایه گذاری کردم.

و الانم که شاغل شدم به جای این که با طلاهام برای شوهرم ماشین بخرم، برای خودم ماشبن خریدم و میخوام خونه هم بخرم انشاالله

یا رب تو چنان کن که پریشان نشوم/ محتاج برادران و خویشان نشوم/ بی منت خلق خود مرا روزی ده/ تا از در تو بر در ایشان نشوم

بعدش عذاب وجدان نداشتی ؟شوهرت تونست از پس خودش بر بیاد ؟من احساس میکنم با این کارام اونم بی عرضه کرد ...

چه عذاب وجدانی؟؟؟

مگه ما مادرشیم؟؟؟

بعدشم

الان به حال خودش رهاش نکردم گلم

ولی اول خودم بعد بچم و در نهایت همسرم

من خیلی بیشتر از خودم برا همسرم خرج میکردم

پول خودش برا خوش خرج میکردم پول خودمم برا اون

انگار نرمال نبودم وظیفه خودم میدونستم یا شاید به قول تو عذاب وجدانی چیزی

هرچی که اسمش بود اشتباه بود و من این فهمیدم

کم کم از رسیدگی هات کم کن

قطع نکن

مثلا اون برنامه رژیم غذایی رو اول تغییرش بده برای خودت برای بدن خودت برنامه ریزی کن

برای کارش چند تا ایده دادی اوکی

بقیش بزار به عهده ی خودت

به هیییییییچ عنوان فکر نکن تو نباشی اون از زندگی ساقط میشه

اشتباه ترین فکر ممکن رو داری میکنی

یه مدت کم کاری کن خودت بزن به مریضی و حتی کارای خونه رو که روتین هست رو هم انجام نده ببین ری اکشن آقا چیه

بخدا تجربه زندگی خودم گفتم

خیلی اشتباه بزرگی میکنی

به ظاهر و سر و وضعت هم برس


یه مثال خنده دار بزنم برات ...

همسر من خیلی عرق سوز می شه

رفتم براش دو تا شورت گرفتم که نرم و لطیف بود نانو بود خیلی خوشگل بود که همسرجان راه میره عرق سوز نشه اذیت بشه... همیشه هم اگثرا لباس زیر هاش تاپ و شورت ست میگرفتم خودم خوشم می اومد خب شیک باشه چه لباس زیر چه لباس رو

اما برای خودم لباس زیر یه مدت بود نگرفته بودم...

یه روز به من گفت تو هم مثل من لباس زیر های قشنگ بپوش.... فکر کن من چه حالی شده بودم

خخخخ

تا این اندازه اولویت داده بودم به همسرم....

ببین دختر خوب من که خوب شدم ولی ماها که اینطور شخصیت ها داریم یه ضعف هست و اینطوریه که شخصیت مهر طلب داریم حالا خواسته ناخواسته اینطوری هستیم

خیلی خیلی رو خودت کار کن...

اشتباه من رو شما تکرار نکن


آره میدونم ولی راه درمانش چیه ؟چیکار باید کنم ؟ 🥲

درمان چیه

مگه مریض هستی

چرا به خودت برچسب میزنی؟؟؟

همینکه کوچولو کوچولو از توجه هات کم کنی و به خودت توجه کنی درست میشه...

خودت میگی بارها حرفی زده یا حرکتی کرده که متوجه شدی کارات زیاده روی هست

زندگیته دوسش داری اوکی

منم همینم هنوزم همینم

ولی هرکاری خواستی براش انجام بدی اول به خودت یه نگاهی بنداز ببین مشابه اون کار برا خودت انجام دادی یا ندادی

براش برنامه ریزی کردی برای کارش کنارش برای خودت هم برنامه بنویس

رژیم غذایی میخوای براش بنویسی اوکی برای خودت اول بنویس

و وووو موردای دیگه

محبتت کم نکن ولی اولویتت اول خودت خودت خودت باش

چه عذاب وجدانی؟؟؟مگه ما مادرشیم؟؟؟بعدشمالان به حال خودش رهاش نکردم گلمولی اول خودم بعد بچم و در نهای ...


مممنونم عزیزم ازت که وقت گذاشتی 🩷

خیلی کمکم کرد و پر قدرت میرم تا توی زندگیم اجراش کنم به امید خدا میتونم منم 🥲

همین الان هم از جانب خدا بود و برام یه نشونه فرستاد

به همسرم برگشتم گفتم تو هم توی این خونه داری زندگی میکنی

چرا من هر روز صبح بلند میشم کارم باید جمع کردن کثیف کاری های تو باشه

برگشت میدونی بهم چی گفت ؟

گفت پس میخوای چیکار کنی ؟

هر روز باید جارو بکشی دیگه مثل همه ی ادمای دنیا

وظیفته

انگار من به دنیا اومدم تا کلفت آقا باشم

آتیش گرفتم یعنی

میدونم چیکار کنم از این به بعد

فکر کن من برای چه کسی خودمو داشتم فدا میکردم

کسی که واقعا نه درکشو داره نه شعورشو و نه قدر میدونه

چه قدر ساده بودم ....

اولین بارش هم نیست هزاران بار دیگه هم رفتارهایی کرده که بهم ثابت کرده ارزششو نداره

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز