سلام دوستان من با شوهرم حدود یکسالی قهر بودیم سر مسائلی ک قبلا گفتم . شوهرم خودش تنها خونه فامیلاش میرفت . بعد آشتی کردیم و من باردار شدم . و بخاطر مشکلات بارداریم یک ماه خودم بستری بودم و دو ماه بچم . تو این مدت فقط یکبار مادر همسرم تلفنی حالمو پرسید اما اصلا خواهر شوهرام به روی خودشون نیوردند . تا عقد یکی دیگه از خواهرای همسرم شد . برای نامزدی ک منو نگفتن شوهرم خودش رفت برای عقد هم به شوهرم گفته بودند زنت هم بیاد منم گفتم نمیام تا خود مادرشوهرم بهم زنگ زد ک بیایین و منتظریم منم روشو زمین ننداختم و رفتم . تا رفتم مادر شوهرم خوب بود ولی خواهر شوهرام به شدت باد بودند منم اصلا محل نذاشتم حتی برای بچم هم تبریک نگفتن ... نا گفته نمونه ک خوهر شوهر من هم زایمان ک کرد چون ما قهر بودیم منم بهش تبریک نگفتم .. حالا شوهر خواهر شوهرم زنگ زده ما رو دعوت کرده تولد بچش . یه بار به شوهرم زنگ زده یه بار به خودم و اینم بگم تو این چند ماه مدام شوهر خواهر شوهرم بهم زنگ میزد و جویای حالم بود حالا بنظرتون برم تولد یا نه ..
خودم راغب نیستم چون میدونم خواهر همسرم دوباره کم محلی میکنه
ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.
قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.
تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.
چون همسرش احترام گذشته به خودت هم زنگ زده و از قبل جویای احوال بود.. زشته نری الان فکر میکنه واقعا احترام و ارزشی قائل نبودی.. به خواهر شوهر کاری نداشته باش برو تولد و زود برگرد
زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست. آنقدر سیر بخند که ندانی غم چیست👌🏻
برو ببین چه جور هست جو خواه شوهرت خوب بود تحویل گرفت شما هم کوتاه بیا دیدی بازم تو قیافه هست شما هم سرت به بچه خودت گرم باشه مخلشون نزار به شوهرت هم کاری نداشته باش به هر حال خواهرشه
یه موقع شوهرم گارد میگیره . میخوام شوهرم اصلا نرقصه و چیکار کنم به حرفم باشه . چون حالا مدام میخاد ب ...
عزیز شما یسال قهربودید احتمالا شوهرت پشتتون بد گفته اونام بدگمان شدن نسبت ب شما .حتی شوهرت خوشحاله ک پشتشم گرفتن .حالا یه نفر از تو فامیل بهتون احترام میذاره اجازه بدید کم کم با شناخت شما پی ب قضاوت اشتباهشون ببرن .هرچی باشه شما الان باهم نسبت دارید ،دیر یا زود فرزندتون میخواد با اونا و بچه هاشون معاشرت داشته باشه ،یه وقت دیدی شوهرت و بچت رفتن اون سمتی خودت نشستی تنهایی حرص میخوری .میشی مث مامان من ک بعد سی و اندی سال نتونسته هضم کنه . رفتارشون واقعا زشت و دور از ادب قبول دارم مخصوصا تبریک نگفتنشون ولی شما باید برا حفظ زندگی مشترک و همسرت باید بتونی یکم با سیاست رفتار کنی
شب هایی را به یاد دارم که دعا کردم ، برای چیز هایی که اکنون دارم✨️❣️
عزیز شما یسال قهربودید احتمالا شوهرت پشتتون بد گفته اونام بدگمان شدن نسبت ب شما .حتی شوهرت خوشحاله ک ...
نمیدونم چیکار کنم ک شوهرم سمتم باشه ... اونا با سیاست از خود شوترم حال من و بچمو میپرسن ولی اصلا به خودم زنگ نمیزنن . باور میکنید بغیر از خود مادر شوهرم هیچکدوم حتی عمه هاشونم برای زایمانم زنگ نزدند ولی به شوهرم زنگ میزنن بعدم شوهرم با سادگی میگه مدام نگران حال بچه هستن و من حرص میخورم ولی هیچی نمیگم چون اگه بد بگم گارد میگیره