سلام لطفا متاهلین مطلقین همه بیایید

نه بابا اصلا رفت و امد نداریم زنش مرده تازه یادش افتاده با ما مراوده کنه ک تیغمون بزنه و دخالت کنه سر قضایایی نقشه مادرشه بعد ب من میگه تو هرزه ای با برادرم حرف زدی چرا خندیدی چرا اون ب تو عکس دسته جمعی فرستاده بدبخت

نه بابا

گفتم شاید بالاخره ی کربلا قسمتمون شد

منم همینو میگم

تازگیا تغییرات ریزی کرده ولی زبونش زهره هنوز بی محبته سرده

ببخشید من میترسم اخر ب گناه بیفتم چه با خودم چ با کسی قضاوتم نکنید چیکار کنم من گرمم . بخدا همش یا سر به مهرم یا قران یا روزه ک حواسم پرت شه خسته شدم از سرکوب خودم و غریزم

من ببخشید نعذرت نیخام خواب رابطه میبینم گاهی حتی توی خواب ارضا میشم بخدا خودمم موندممم ب من میگه تو این سن جای فروکش تو تازه بیدار شدی ی نفر هست

بخدا همه رو میدونم

این کافر ظالم هم میدونه عوض درمان خودش منو تو تنگنا گذاسته

بخدا ته دلم نمیخام جدا شم همش میگم حست رو بکش

ولی توجه و احترام حداقل خاسته ی آدمه

فیلم دو زن رو دیدین ؟ بخدا زندگی منه دقیقا من ی دختر پر شور و نمره یک دانشگاه ب فلاکت افتادم شوهر بد دل و غرغرو و افسرده ک حتی نیازشم مبگه مسخرش کنن و تحقیر

خیلی خیلی

بهش میچسبم و ناز و ...

بخدا بخاطرش از غرور و شخصیتم گذشتم هرچه گفت و خاست و سرم اوردن هیجی نگفتم الان مبگم اینهمه کردم برای کی کدوم رندگی

مبگم تو جای من بودی چیکار میکردی؟

بخدا از وقتی فهمیده کیا خواستگارم بودن یا خودم کی رو مبخاستم بدتر شده میگه تو ب یادشی تو منو نمیخای میخای بری با اون اون ب اطرت ازدواج نکرده و ....

حرفاش نابودم کرده سردیش بی محبتیاش

دادم زیادم دادم انقدر ک بازبون روزه این بی دین افتاد به جونم کتکم زد

انقدر که ادامه تحصیل داد و قلدر سد

ی خونه شد ۳ تا هار شد

من زیادی بزرگش کردم و بها دادم ک اینا سرم اومده تازه مخاذج خانوادش ب کنار

من موندم فقط سر حرف مردم

مردمی ک نیستن و هستن

یعنی بمونم ؟

یعنی باز به تنهایی بسازم؟

یعنی نیازمو باز سرکوب کنم؟

یعنی گوشه گیر بشم و از جای دیگه خودمو تامین و اروم کنم؟

واقعا اگر اون جای من بود این همه گذشت میکرد؟ یا این ادم ارزشش رو داره؟

من بین رفتن و موندم فقط سر بچم مرددم وگرنه واقعا ته دلم دوستش ندارم چون احمقه و ناسپاس

بخدا خانوادش نباشم زندگیشو به تاراج بردن مادر پدر مکاری داری خیلی ادمای حقیرین

ولی تا کجا واسه خاطر کی بجنگم ؟ وقتی تهش میگه پدر مادرمن دوستم دارن

تازه بدم بشم

ب همه چی متوسل شدم تو این سالها

حتی درخت

چوب

ترک دیوار

بخدا سخته

ای حجم تنهایی سخته

آغوش خالی بخوابی بی هیچ توجه و تشکری سخته

نهایتا پاداشت چک و لگد باشه و باز تنهایی

تا کحا خودم رو در آغوش بگیرم و جسم بی جونم رو ب دوش بکشم

ب هیچکس فکر نمیکنم

فعلا میخام ازینجا فرار کنم از خودم تنهاییام انقدر سرم رو شلوغ کنم بمیرم