امشب توی حرفهای همسرم متوجه شدم یه مساله خیلی بی اهمیت رو ازم پنهان کرده.
جریان اینه که ایشون هفته پیش قرار بود بره جایی با دوستش قرار داشت رفت و اومد پرسیدم رفتید گفت نه
چرا؟
چون دوستش مشتری داشت(مغازه داره) دیر شد دیگه نرفتیم گفتم خب اشکالی نداشت بازم وقت میشد حتی اگه تا فلان ساعت راه میوفتادید
گفت نه دیگه دیر شد کلا نرفتیم فردا میریم
چ فرداش رفتن
حالا امشب از تو حرفاش تعریف میکرد اونروز که با دوستم رفته بودیم افتتاحیه مغازه فلانی چنین شد و چنان شد (همون روز که قرار بود بریم فلان جا و نرفتیم)
و من گفتم چرا پس به من نگفتی رفته بودی؟
اصرار که نه من گفتم بهت
در حالیکه کاملا یادمه نگفت و حتی من خیلی تعجب کردم چرا نرفتین این همه ساعت چکار میکردید
من واقعا متوجه دلیل این پنهانکاریش نمیشم چرا آخه اصلا اون مغازه چیزی نداشت که حتی بخوام بگم چرا رفتی یا!