2777
2789

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

اصلا یا اگه شده باشه ام یادم نمیاد

اعتراف میکنم  دوست دارمَت !               یک جور خاص ...                                کمی عاشق تر از حَوا                         کمی مَجنون تر از لیلی ...                              کَمی شیرین تر از فرهاد ...               وابسته ات شدم !! انچنان که ماه به آسمان ...                                           ماهی به دَریا ...             وآدمی به نفَس ...            وابَستگی دارد ...       😔🖤       ️ 

بله

همیشه شوهر وکیل میخواستم

وکیل شد

همیشه فکر میکردم خودم وکیل بشم بعد همسرمم وکیل بشه

اتفاق افتاد😂

جهان استوار نمی‌ماند مگر با سری خمیده بر روی شانه‌ی کسی که دوستش داریم…

آره شده


دو هفته پیش واسه خواهرم خواستگار اومده بود. بی اختیار تو ذهنم چیده بودم که اگه این ازدواج سر بگیره یه ، واسه زندگی من یا بهتره دقیق تر بگم واسه همسرم یه اتفاقی خیییلی بدی می افته و حتی خدایی نکرده دور از جونش نبودنش رو به چشم میدیم


تا اینکه دقیقا همون شبی که اومدن واسه صحبت نهایی و قول و قرار عقد،شوهرم تصادف کرد و به شدت آسیب دید ماشینم جمع نشد و دادن به ضایعاتی این قدر که داغون شده بود

تقریبا اکثر اوقات هر چیزی که تصور کنم واقعیت میشه

حتی اینجا

مثلا تصور میکنم فلان اکانت از من سوال بپرسه با فرداش میپرسه

سوالات معرفتی دینی خودتون بپرسید.و سوال شخصی نپرسید .......................................................................................................جهت دفع شیاطین انس اللهم صل علی محمد و آل محمد

آره شدهدو هفته پیش واسه خواهرم خواستگار اومده بود. بی اختیار تو ذهنم چیده بودم که اگه این ازدواج سر ...

این افکارت خود جوش سراغم اومده بودن و بیشتر فکر کردن بهش و نزدیک تر شده به ازدواج خواهرم شبیه یک بادکنک بود که تا نهایت ظرفیتش باد شده بود و هر لحظه قرار بود منفجر بشه


که همون شب که همه چی قطعی میشد اتفاق افتاد

این افکارت خود جوش سراغم اومده بودن و بیشتر فکر کردن بهش و نزدیک تر شده به ازدواج خواهرم شبیه یک باد ...

من انقد خیالپردازی شیرین میکنم انقدر شیرینه ک میدونم اتفاق افتادنش ناممکنه ولی ناامید نیستم میگم دست خداس ولی کاش اتفاق بیفته خیلی خوب میشه

من انقد خیالپردازی شیرین میکنم انقدر شیرینه ک میدونم اتفاق افتادنش ناممکنه ولی ناامید نیستم میگم دست ...

منم خیال پردازی شیرین دارم ولی نمیدونم چرا اون محقق نمیشه و بد ها فقط اتفاق می افته


ولی به قول شما من نا امید نمیشم و بیشتر شبها با این خیال میخوابم که یه خونه باغ خوشگل داریم تو روستا .حیاط، باغچه درخت گردو و تابی که همیشه به شاخه اش آویزونه، چند تااا درخت میوه مثل گلابی گیلاس آلبالو سیب انار و خرمالو... .برگهای قرمز و نارنجی درخت گلابی که درخت رو پوشونده و گلابی های تک و توکی که در سرشاخه های درخت جا مونده و هنوز دست کسی نرسیده بهشون که اونارو بچینه...باغچه های پر از سبزی تازه و نم خورده از بارون،خونه طرح سنتی با وسایل قدیمی و بخاری چوبی،لحاف و تشک و بالش لوله ای،سماوری که رو میزه و مدام در حال جوشه و همیشه چایی حاضره،ظرف های چینی گل قرمزی و قاشق و چنگال قدیمی و قابلمه مسی که داخلش دلمه هست و رو اجاق کنج مطبخ در حال پختنه و عطر غذا تمام اون محیط رو پر کرده،و خودم که در حال انجام دادن کارهای روزمره و بی پایانم تو یه خونه روستاییم و اون طرف حیاط همسرم چکمه به پاهاشه و داره برگ هارو جارو میکنه و دخترم که لباس گرم پوشیده و با یک سبد حصیری در حال جمع کردن تخم مرغ هایی هست که امروز صبح مرغها تخم گذاشتن و...

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792