پارسال ت یه حادثه پسر یکساله نیمم رو از دست دادم ت این یکسال زره اییی داغم کهنه نشده
همیشه غمش باهامه عکسشم ک قاب زدم ت خونم همیشه جلو چشممه
دیشب خواب دیدیم بچمو از قبر بیرون اوردم سالمه زندس من گرفتمش ت بغلم زار میزدم ک خدایا بچم نمیره زنده بمونه
همش در سعی بودم ک بچم نمیره
الان گناه من چیه چرا خدا این بلارو سرم اورد