این قضیه رو که گفتی یاد یه داستانی افتادم.
که یه روزی مردی جلوی چشماش تنها پسرش که توی اوج جوونی و زیبایی و... بوده جلوی چشماش تصادف میکنه و میمیره
بعدها همین مرد این رازو لو میده که من قبلاً که جوون بودم و ماشین خریدم وسط خیابون یه سگ و سه تا تولهشو دیدم و به خاطر اینکه ضجه و ناله مادر رو بشنوم سه تا بچهشو زیر گرفتم و این شد سزای کارم بعد سال ها تاوان پس داد. اون مرد هم تاوان کارشون میبینه