درب یخچال تمیز کردم وچندتا آیتم با این توجیه که وقتی می خره باید بخوره دور ریختم.
چندتا شیشه آب انار وآب البالو که از فردا خودم ودخترم بخوریم که تموم بشه.
یخجال از اون مدلا شده که هی دوس داری درش باز کنی نگاه کنی
قفسه پایین اش موند که اگه شد فردا [اونجا لوازم قنادی ام می ذارم]
یه بطری پلاستیکی کوچیک بازیافت.
یه قسمتی از خونه خرت وپرت ها می داشتیم کلید مداد.
چسب هر چی دم دست بود اصلا سخت شد بود بالاخره امروز هر کدوم رفت سرجاش مرتب وتمیز شد کنترل کنم مجدد شلوغ نشه.
دخترم همچنان تو پروسه از پوشک گرفتن وعجب صبری دارد مادر...با عوارض این دوره هم درگیرم.
یه تجربه:از پوشک گرفتن بهار وتابستون.
من دوره سنی اش خورد به پاییز وزمستون
زودتر کوچک تر بود امادگی نداشت
قصد داشتم بذارم برای فصل بهار که اذهان عمومی خیلی بهم فشار اوردند
البته نصف راه رفتیم خوشبختانه