زنگ زده میگه دوباره بیام دوباره بیا دیدنم گفتم نمیام یجوری طلبکار میگه عهههه انگار من سگه در خونشونم هروقت بخواد باید برم کفشاشو لیس بزنم گفتم تو رسما اعلام کردی نمیتونی ازدواج کنی دوسالم وقت منو تلف کردی میگه من و تو مگه اصلا باهم بودیم تلفنی حرف زدیم رابطه به اونی میگن هفته ای هفت روز همدیگه رو میبینن من و تو رابطه ای نداشتیم گفتم عوضی پس چرا با یکی حرف میزدم اونجات میسوخت نمیذاشتی با کسی آشنا بشم اذیتم میکردی ما که رابطه ای نداشتیم فکر منو درگیر خودت کردی که نتونم با کسی آشنا بشم،میگه نه من چون دوستت دارم باید همینجوری الکی با هم وقت بگذرونیم هروقتم بیاد میره میچسبه در ک.و.ن خواهرش بعد میگه لطف میکنم این دفعه نمیذارم بری پانسیون😂😂😂بنظرم خواهرش زنشه چون رابطشون خیلی عجیبه ازش خیلی حساب میبره بنظرم زنشه