عجب مادری زده رو دست زن بابا
والا توخواب مار هم ادمو نمیزنه
خب حالا نیاد کمک اسمون به زمین میاد
بابای منم اونموقعها همش کاری میکردن هی زرزر میکرد خواب بودیم که نمیان کمک واقعا ازش نمیگذرم
خودت همونمکقع به مامانت میگفیحالا ما هستیم اون نیاد چی میشه بابات هیچی نمیگه به ننت ؟
اونوقت من مجرد بودم مامانم نمیذاشت یه استکان بشورم میگفت دلم نمیاد اخه خونه شوهر باید کار کنید همون کافیه
ام اس که طرفو از هارگیری میندازه چطور مادرت هنوز هاره خاله خدابیامرزم با۴ تا بچه ۴۸ سالش بود سر یکسال ازبیماری ام اس مرد حتی دیگه قدرت تکلم نداشت چه برسه بخاد مثلننت فریادبکشه حتی نمیتونست درست راه بره
مادر دوستمم همینطور میگه نمیتونه درست راه بره و اروم حرف میزنه و حالت لکنت اونوقت مطمئنی مادرت ام اس داره
اره
ام اس دو نوع داره یه نوع بدخیم یه نوع که خوش خیمه یه اصطلاح دیگه داره سخته یادم نمیاد.نوع بدش کنترل شدنی نیست و باعث فلج شدن و... میشه
مادر و خواهرم از نوع خوبشه وبا دارو کنترل میشه
اون زمان که تشخیص دادن خواهرم ام اس داره ازش ازمایش گرفتن ببینن چه نوعه ما خیلی نگران بودیم
اینجوریه که با حمله عصبی فلج میشن و کور میشن یا لکنت پیدا میکنن یا خواهرم صورتش لمس شده بود ولی یه مدت کوتاهه و بیمارستان بستری بشن اون اثرات حمله از بین میره
شوک عصبی استرس براشون سمه
عجب !!!
حالا مامانم اصلا از ما کار نمیخواست همین الانشم میریم خونش بدش میاد بریم تو اشپزخونه
البته ما ۳ تا خواهریم سه تامون تو کار خونه تنبلیم اما پدرم مثلا روز تعطیل میخوابیدیم کاری داشتن توقع داشت بلند بشیم کمک کنیم خیلی زر میزد روانی بود از اول عصبی و موجی
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
