من وقتی بچه بودم با خودم میگفتم کاش زود نوجوون بشم اونا خیلی باحالن و زندگی خوبی دارن و این رو از زندگی داداشم که اونوقتا نوجوون بود و هرروز با دوستاش میرفت بیرون با بقیه نوجوون های فامیل میگفت و میخندید میگفتم ولی الان که خودم نوجوون شلم دیدم اصلاااا نوجوونی من خوب و قشنگ نیست مث اون تصوراتی که داشتم ازش نیست ولی خب الان نوجوونی رو دوست دارم
نوجوونی که فکر میکردم قشنگه آنقدر بد و سخت گذشت بهم حالا بزرگ شدن که از الان میدونم قراره سخت باشه جطور قراره بگذره بهم خدا میدونه💔واسه همبن از بزرگ شدن بدم میاد چون میدونم قراره خیلییییی بدتر از این دورهم باشه