یه جلسه شرکت کردم بماند چی بود و کجا
یه دختری هم اومده بود که قبلا پروفشو دیده بودم شوکه شدم دیدم اینقدر خوشگله ولی واقعیتش خیلیییییی خوشگل تر بود من کل جلسه فقط محو قیافه دختره بودم اصلا حواسم به جلسه نبود
پوستش سفید خوشرنگ لباش خوش فرم ترین لب ممکن مثل عروسکا دماغش عروسکی کوچولو چشم و ابروش خدا موهاش طلایی اصلا یه چیزی واقعا انگار تو افرینش برگ برنده برده بود عروسک زنده بود حتی اداهاش و لوندی هاش به دل مینشست
بعد کار این گروه اینه میره خانه بهداشت های روستایی کار میکنند و تو شهر کوچیک نسبتا محروم درس میخونن حیفِ اون دختر که تو اون محیط مونده من خوشگلی اونو داشتم جوونیمو اونجوری حیف نمیکردم