میگن بچه ها رو حتی وارد رابطه زن و شوهریتون نکنید چه برسه رابطه های فرعی ... شما متوجه نیستی داری نقش های متعدد به بچه ت میدی نمیدونی اون بچه چه فشار روانی تحمل میکنه
منم هیچوقت اجازه ندادم بچه هام هیچ حرفی رو بیارن پیش من بگن الآنم یاد گرفتن نه حرف خونرو میبرن بگن نه حرف از بیرون بیارن خونه پشت سرم قرار باشه حرفیم باشه واسم مهم نیس اصلا مهم تربیت و شخصیت بچمه
اتفاقاً پسرم خیلی ریلکسه. قبلاً میدیدم از هر حرف بچگانه اش مادرشوهرم یه داستان و دعوای بزرگ درست میکنه. الان بهش یاد میدم که جوابش رو بده و رفتاراشو بیاد به من بگه.
یه روز ضوهرم وقت نداشت من بردمش مدرسه. در مدرسه بسته بود ولی چند تا از خانواده ها با بچه هاشون پشت در بودن. برای اینکه کارم دیر نشه یچه رو به اونا سپردم و رفتم سرکار.
حالا از دهن بچه در رفت گفت امروز چند دقیقه پشت در مدرسه بودم.
مادرشوهرم جنجال جنجال که بااااید مامانت می آورد میذاشت خونه ما.
دیدم پسرم عصبی شده گفته مامان عزیز اعصابمو خورد کرد هر چی میگم باز یه چیز دیگه میگه. آخرش سکوت کردم.
منم بهش گفتم دفعه دیگه اگر گیر داد بگو مامانم گفته پشت در مدرسه برای بچه ی من امن تر از خونه ی توعه.
الان این خبر چینیه؟ من بدم میاد رو مخ بچه میره زنیکه
ببین اونا فقط یه پسر و یه نوه و یه عروس رو چسبیدن و ما رو از خودشون راندن.
حالا شوهر من بی عاره اصلاً برام مهم نیست. ولی بچه هام نباید بی ارزش بشن.
برا اون نوه تبلت و موتور شارژی و هر سال تولد و هدیه. برا بچه های من هیچی.
حالا به درک برام مهم نیست شوهرم میخره براشون بهترین ها رو.
ولی بدم میاد خودشونو آدم خوبه نشون میدن.
تو مشکل و گرفتاری خودشونو عقب میکشن بعد که همه چی عادی میشه خودشونو می چسبونن که نوه عزیزشون هم بازی داشته باشه
