کیمیا ۳۷ساله با شوهرش میرن خونه لیلا۵۰ساله
همون بدو ورود لیلا ب شوهر کیمیا میگه کیمیا نباشه کی تو رو تحمل میکنه (شوخی)اینه بچت این همه تعریفشو میکردی(بار اولش بود بچه شونو میدید)این چیه اینقدر لاغر وضعیفه ،خشکل نوه منه
بعدش میگه تعریف کنم حرف و کاراتو برای کیمیا؟
کیمیا میگه من اعتماد دارم بش
(شوهر کیمیا چند بار تنها رفته خونه لیلا با شوهر لیلا)
بعدش میگه ی لباس برام بخر تعریف نکنم تا دعواتون نشه
کیمیا میگه هرچی میخوای بگو ما دعوا نمیکنیم اصلا
بعد باز میگه نوه منو ببین چ خشکله
کیمیام میگه این خشکله!؟
بعد آخر شب چای برای خودش و شوهر کیمیا میاره برای کیمیا نمیاره ،،کیمیا بعدش بلند میشه خودش میگه چای مونده بیارم برای خودم لیلا میگه آره تو اون لیوان خال خالیه بیار،لیوان خال خالی(صورت کیمیا لک داره ،بش تیکه انداخت)
نظرتون و راجع به هردو بگین