(من سالهاست با این خانواده قطع ارتباطم
یه موکت هایی داشتم که با پول پدرم خریده بودمشون
که موکت خونه مو عوض کردم اینا اضافه بودن
شوهرم دوساله برد گذاشت تو انباری خونه پدرش
اومدم روستا، دیدم خواهرشوهرم پهنش کرده رفته روش نشسته
تازه مغازه هم زده
موکت های منو پهن کرده
رفته روشون نشسته
بعد همین خواهرشوهرم،پدرم ده ماه فوت کرده بود فحشش داد
وااای ازدیشب که موکت رو دیدم زیر پاشون و شوهرم بهم گفت ازش بریده گذاشته توی مغازه ش
دارم سکته میکنم
به شوهرم همه چیزو گفتم
گفت مادرم اومد گفت بهم بده
تو روش چی میگفتم؟!!!
موکت ها توی انبار موش میخوردشون، هی خاک مینشست روشون
اونا دارن ازش استفاده میکنن ازشون
بچه ها دارم میترکم نه برای موکت ها، نه اصلا
به هرحال موکت ها که تو انباربودن، وبلا استفاد
ده
فقط برای اینکه خواهرش فحش پدرمرحومم داد
حالا هم رو موکت هایی که پدرم پولشونو داد رفته نشسته)
این تاپیک دقیقا مال یک ماه پیشه
زنه رفته موکت منو بی اجازه م برداشته
حالا دوباره
خواهرشوهرم اومده به دخترم گفته
هیتر رو میخوام، میخوام بذارمش توی مغازه م، مغازه م سرده
دخترم هم گفته عمه هیترمون مال خودمونه بهت نمیدیم
گفته وقتی خونه نیستین میرم ازتو کمد دیواریتون بر میدارم(آخه ما خونمون شهره و توی خونه ی روستاییمون هم تفریحی میریم)
دوباره زنگ زده به دخترم که هیتر رو میخوام ومیرم میبرمش
به شوهرم گفتم خواهرت چ مرگشه
مرض داره مگه
من ازش دورم
هنوزم دست از سرم برنمیداره؟؟
به شوهرم گفتم به خواهرت بگو حق نداره دست به لوازمم بزنه
اگه دست به لوازمم زد میرم دم در حیاط و دم درمغازه ش آبرو ریزی میکنیم