یه سره فقط گریه میکنم یعنی دارم از اعماق وجودم زجه میزنم ،دارم از تنهایی دق میکنم خیلی افسرده و داغون شدم من خیییلی تنهام ،تنهایی توی زندگیه متاهلی واقعااااا عذاب آوره من هیچ خانواده ای هم ندارم همه فوت شدن خیلی سال پیش خیلی سختی ها کشیدم الانم که زندگیم جهنمه شوهرم اختلال شخصیت نارسیست یا همون خودشیفتگی داره هر کسی میدونه این اختلال شخصیت چیه حال الانمو درک میکنم نزدیک پنج ساله که ازدواج کردیم و من هر روز داغون تر و داغون تر و داغون تر شدم الان به آخر خط رسیدم الان که من توی اتاق دارم زجه میزنم و دارم دق میکنم تازه از بیرون اومده و داره در حال آواز خوندن و خوشحال بودن شامشو کوفت میکنه تا الان تحمل کردم چون جایی برای رفتن نداشتم کسی که حمایتم کنه نداشتم الانم هیچی ندارم حتی مهریه هم ندارم ولی میخوام بهش بگم که بیا طلاق بگیریم چون واقعا نمیتونم خدمتکار و برده ی یه آدم بی عاطفه و بی رحم و ظالم بشم که حتی ماهی یک دقیقه واسم وقت نمیذاره و یک کلمه هم حرف نمیزنه یه سره گوشی دستشه داره کلیپ و فیلم میبینه توی اینستا و یوتیوپ یا واسه خودش میره بیرون و سرگرمه فقط برای ناهار و شام خوردن میاد خونه بعد میره توی اتاق خواب تا سه چهار ساعت همش توی اینستا میچرخه منم میرفتم کنارش که یکم وقت بگذرونیم و حرف بزنیم میگفت ساکت چقدر حرف میزنی من دارم ریلکس میکنم من دارم میپوسم از تنهایی چون از رفتارش با زنای دیگه خوشم نمیومد و کلا بنظرم قابل اعتماد نبود و هیز هم هست نتونستم با هیچ زنی هم دوست بشم چون رفتار شوهرم آزار دهنده بود واسم در واقع همه ی اینکارو از قصد میکنن که آدمو تنهای تنها کنن