میگه چون لبتاب دارم و نزدیک پریزه. در صورتی که جاهای زیادی هست که کنار پریز باشه و خالی باشه.
اولش که بهونه لبتابو کرد بعدش بهونه اینکه من دوست دارم اونجا بشینم.
واقعاً چرا هی گیر میده به من؟
بنظرتون اینکه دوبار بهش گفتم من اینجا عادت کردم کار بدی کردم؟ و اینکه من همیشه زودتر میام چون دارم برای استخدامی میخونم