ب خانوادت احترام بزار همین حرفامو زدم خواهرم
اشکال نداره دست مادرشو گرفت تو باخدای خودت حرف بزن ببین جقددلتو شکوندن که دلت نمیخواد دست مادرشو بگیره
اما پیش خودت فکرکن بگو خدایا بمن ظلم کردن اما مادرش دنیاش اورده همون دستایی ک خودش زحمشتو کشید بزرگش کرد لقمه گزاشت دهنش
من میدونم تو محبت خواستی ندیدی الان عصبی هستی ولی نزارکارهای اونا تورو ظالمبکنه
باید اینطوری ب شوهرت میگفتی که میدونم مادرت دلت میلرزه براش منم اونارودوست داشتم ودلم میخواست کنارمون باشن اما دیگه توقع انتظار ازمن نداشته باشن که حرمتی بینمون نمونده
دیگ تونری نیای محبت نکنی محل نزاری شوهرتم کم کم ازشون سرد میشه بخودش میاد