مثلا درمورد این اخلاق شوهرم که هرجا مادرشوهرم یا خواهراش میگن و پیشنهاد میدن که بریم اون میگه باشه ولی منو تنها میفرسته بااونا
یکیشم اینه که اکثر جاها تنها میره منو نمیبره منم نمیتونم اینارو بهش بگم میترسم خدای نکرده بحثمون بشه .
اخ من خیلی شوهرمو دوس دارم نمیخوام ناراحتش کنم باحرفام ولی اگه خودم ناراحت بشم برام مهم نیست اون خوش باشه فقط
بیشترمربوط ب زندگیه مشترکتونه یاچیزای دیگه،نظرتون چیه یه کم بگیم بلکه سبک شیم
من نیز هم
مننننننننن
بچه هاشمانمیخایدچیزی بگید؟
من خیلی وقتا احساس بی کسی میکنم.... چرا شوهر ادم آخرش غریبه است...
نه از قضا شوهر من بدجوری بهم وابستس ولی در مورد بیردن رفتن میگه مثلا خواهرم هست دیگه منم برم به کار خودم برسم یا کسی بهش زنگ بزنه زود میره باهاش بیرون .
منم عاشق اینم که هرکجا میرم باشوهرم برم اگه اون نرفت نرم اما میگه از خوشیات نزن بخاطر من برو خوش باش نمیدونه که وقتی کنارم نیست خوش نیستم یکمم عذاب میکشم
اما خیلی دوس داره غذارو باهم بخوریم یعنی من نباشم غذاشو غیر ممکنه بخوره یا بیرون گرسنشم باشه چیزی نمیخره اگرم خرید برامنم میخره یا منم میبره همونجایی که چیزی خورده و فقط برا من میخره میگه من سهممو خوردم تو بخور منم تماشات کنم
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
