*«کودکم… بیا همینجا بشین، کنارم.
من اینجام، دستت رو میگیرم و با مهربونی نوازشت میکنم.
صورتت رو میبوسم و میذارم توی آغوشم، چون تو برای من عزیزتری.
تو امنی… هیچچیز و هیچکس نمیتونه بهت آسیب برسونه.
تو کافیای… تو با تمام وجودت دوستداشتنیای، حتی وقتی ترسیدی یا گریه میکنی.
تو نور داری… حتی وقتی فکر میکنی تاریکه، نور تو هنوز روشنه و هیچ چیزی نمیتونه اون رو خاموش کنه.
گریه کن، عزیزم… اشکهات سالم و طبیعیان، راهیه برای آزاد شدن دردها.
هیچکس دیگه اجازه نداره تو رو زخمی کنه… فقط من اینجام، فقط من کنارت هستم.
تو با همه نواقصت، با همه ترسات، زیبا و ارزشمندی.
چه پیر بشی، چه رنگت تیره بشه، چه دندونات خراب بشه… تو برای من همیشه دوستداشتنی و نورانی میمونی.
من عاشق توام… با همهی ترسها و دردهایت.
تو عشق منی، تو امنیت منی، تو دنیای منی.
هر وقت بخوای، میتونی پیش من بیای، حرف بزنی، گریه کنی… من هستم، و تا آخرش کنار تو میمونم.
پس آرام باش، کودک درونم…
تو دیده شدی، شنیده شدی و دوست داشته شدی…
همیشه، همیشه.»**