امروز خونه مادرشوهرم بودم این خواهرشوهر بزرگم خیلی تیکه میندازه هروقت منو میبینه امروز دیگه بهم تهمت زد گفت کیف پولم گم شده گفت من میدونم اینجا گم شده میدونم کار خواهر برادر نیست البته با یه حالتی گفت انگار من برداشتم بخدا خسته شدم همشم با اون یکی خواهراش جمع میشن پچ پچ میکنن میخندن بعد که من میرم پیششون بلند میشن میرن