اینکه دو علت و معلول بی ربط یا بعید تو ذهنت بسازی مثلا اگه لیوان رو سمت چپ میز بذارم اتفاق بدی میافته پس نمیتونید مقاومت کنید و لیوان رو سمت راست میز میذارید
یا ده بار چیزی رو چک کنید از ترس اینکه سوتی نداده باشید یا اتفاقی نیفته و هربار به اطمینان نرسید و انگار ذهنتون یاداوری نمیکنه صحنه ای که تصور میکنه واقعی بوده یا نه مثلا یادآوری اینکه زیر گاز رو خاموش کردید یا نه حتی بعد از بیست بار چک کردن
درمان شدید؟ هر راهکار و تجربه ای دارید بگید
بهش گوش نده. اون کارو نکن
راجب لیوان منم اینجوریم درمان نشدم تبدیل شده به تیک عصبی
من چندین ساله وسواس پیدا کردم رو زشتیم
حالم بد میشه
گاهی که بهش گوش نمیدم واقعا اتفاق بدی میفته به خاطرهمین هیچوقت نتونستم ترکش کنم
نمیشه
مثل اینه به تو بگم برو به عضوی از خانوادت چاقو بزن میتونی؟ نه چون ذهنت متقاعد شده این کار نتیجش فاجعست
بخشی از ذهن یک وسواسی میدونه کارش منطقی نیست و بخش دیگه دستور میده انجامش بده و تا ریشه ای درمان نشه تو نمیتونی در مقابل این بخش از مغز مقاومت کنی اگر هم مقاومت کنی هر اتفاقی بیفته میگی به خاطر اون بود
