میرم دو دیقه پیش مامانم میشینم همش عصبیه دعوا میکنه دلمو میشکنه میام تو اتاق بابامم اخرین بار بهم گفت فکر کن بابا نداری
نامزدم امروز جمعه بود از صبح خونه بود ور دل مامانش اصلا یه زنگ بهم نزد دو دیقه حرف بزنیم
امروز فقط نشستم گوشه اتاق گریه میکنم
درموندم مامانم مرضیه عصبیه بابام یه طرف نامزدم یه طرف
بی کس تر از من اصلا وجود داره😞