عروسی اقوام نزدیک شوهرم بود چند روز پیش وقتی آقایون اومدن داخل تالار همسر منم اومدن منو همسر داشتیم باهم میرقصیدیم ک یهو عمه و زن عموهای همسرم خودشون رو وسط رقص ما انداختن ک نزارن ما با هم برقصیم منم از لجشون همش میرفتم تو بغل شوهرم میرقصیدم و از جلوش کنار نمیرفتم (البته با بقیه هم رقصیدم) موقع شاباش همسرم بهم شاباش میداد ک یهو اونا خودشونو انداختن وسط ک پول بگیرن از شوهرم و هی ادا در میاوردن خلاصه هرکاری کردن نزارن ما باهم برقصیم یا شوهرم بهم شاباش بده تا اینکه روز بعد عروسی مادر شوهرم اومده ب مامانم گقته دخترت براچی نمیذاشت پسرم با کسی برقصه و مثل ک.صخ.لا همش خودشو مینداخت تو بغل پسرم مامانمم گفته اولا این حرفو جلو خودش نگی ک تا عمر داره باهات دیگ صحبتم نمیکنه و بعدشم بهش کفته حداقل مثل اقوام شما نبوده ک با پسر قریبه برقصه با شوهرش میرقصیده(دختر عموی شوهرم با دوست پسرش میرقصیده)