2777
2789

من تو دوران ابتداییم ناظمامون خیلی وحشی بودن

یادمه کلاس پنجم بودم زنگ تفریح تموم شده بود میگفتن نباید وقتی زنگ خورده از بوفه خرید کنید من یادمه داشتم خرید میکردم یه پیراشکی گرفته بودم با یه پفک داشتم برمیگشتم برم تو صف دیدم ناظم داره میاد بعد اومد خوراکی هامو گرفت انداخت سطل آشغال بعد رفتم نگاه کردم گفتم حداقل پفک ک روکش داره روشو بشورم دیدم عوضی پفکمو ترکونده


هیچوقت یادم نرفت خدا ازت نگذره فامیلیشم مظاهری بود

نمیدونم چرا اون موقع ب والدینم نگفتم بیاد پدرشو دربیارن

جالب من دهه هشتادیم این اتفاق برام افتاده

یه ناظم داشتیم میگفت اینجا کسی نیست منو شما رو بپسنده....(منظورش به کسایی بود که مخفی آرایش میکردن).....یادش بخیر

دیگه نه صلوات میفرستم نه دعا میکنم نه اسمتو میارم نه باهات حرف میزنم نه برات نامه مینویسم....چرا همه چی یطرفه باشه؟؟؟فقط من صدات کنم؟تو جواب ندی؟این رسمشه؟برو با همون بنده عزیزات که براشون کم نمیذاری.منم یه گوشه این دنیا زندگیمو میکنم تا .......

دوران راهنمایی یه ناظم بی‌شعور و عقده ای داشتیم، وسط سینما، به یکی از دانش آموزان یه سیلی محکمی زد، کل سینما دیدن، فقط برا اینکه خب نوجوان بودن با دوستاشون بگو بخند میکردن، بعد از بیست و چند سال، هنوز یادم نرفته 

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

من یادمه خانوم جعفری ناظممون بود بعد یه بار داشت از بالای پله ها تهدید میکرد اگه فلان کنید بیسارتون میکنم ما ام سر صف بودیم بعدش یهو پاش پیچید افتاد پایین لنگاش رو هوا بود خشتکش درید اصلا مدرسه جمع نمیشد از خنده🤣🤣

چو روزی مرا عمر پایان رسید💔زمانی که جانم ز تن پر کشید❤️‍🩹نه تابوت باید مرا بر بدن✨️نه با مومیایی کنیدم کفن🖤که هر بند این پیکرم بعد از این💫شود جزئی از خاک ایران زمین🥺❤️‍🔥     #کوروش_بزرگ

نکبت پاپتی ی ضد افتاب رنگی زدم جلو همه بم گفت مگ تربیت خانوادگی نداری. منم جوابشو دادم وحشی تر شد 

البته همون روز پدرمو آوردم و‌چون جز اولیا مربیان بود جلسه تشکیل دادن و بهش تذکر دادن ک جلو بچها ی دانش اموزو خورد نکنه

هنوز نبخشیدمش زنیکه چرکو

زندگی با همه ی پستی و بلندیاش بالاخره میگذره ‌....یادم نمیره شبایی تو زندگیم بود که حس میکردم زیر آوار غم و گریه تا صبح دووم نمیارم و میمیرم، اما گذشت صبح شد و من زنده موندم. همه ی اون روزا گذشت! هنوزم روزای بد گاهی هستنااا اما ایمان دارم که میگذره‌..پس تو هم ایمان داشته باش روزای بد میگذرن قوی باش و حال خوبتو با هیچی خراب نکن به این فکر کن که زمان ب سرعت در حال عبوره✨🌱                                                                                                                                                                                                           

ما یبار به جای اینکه بریم خونه موندیم مدرسه داشتیم سر کلاس خیر سرمون روح احضار می کردیم بعد شمع روشن کرده بودیم و اینا بعد یهو معاون و مدیر در رو باز کردن چون فندک داشتیم واسه روشن کردن شمع ها فکر کردن سیگار کشیدیم روز بعد قرار سد اخراجمون کنن

بیرون بودن زلف زنان ایل جزئی زیبایشان است و هیچ مرد اصیل قشقایی و بختیاری به زلف زنان ایل توجهی نمیکند همان گونه که مردان شالیکار به ساق برهنه زنان شالیکار بی اعتنا اند گرگ اگر هوس گوشت کند پوست شکار برایش مهمه نیست  حجاب باید باطنی باشد نه ظاهری از نسل آلوده من گذشت به فرزندان خود خوب دیدن بیاموزید.      زن ستیز ها، مذهبی های افراطی ، طرفداران کودک همسری ریپلای نکنن

من یادمه خانوم جعفری ناظممون بود بعد یه بار داشت از بالای پله ها تهدید میکرد اگه فلان کنید بیسارتون ...

😂😂😂😂

بیرون بودن زلف زنان ایل جزئی زیبایشان است و هیچ مرد اصیل قشقایی و بختیاری به زلف زنان ایل توجهی نمیکند همان گونه که مردان شالیکار به ساق برهنه زنان شالیکار بی اعتنا اند گرگ اگر هوس گوشت کند پوست شکار برایش مهمه نیست  حجاب باید باطنی باشد نه ظاهری از نسل آلوده من گذشت به فرزندان خود خوب دیدن بیاموزید.      زن ستیز ها، مذهبی های افراطی ، طرفداران کودک همسری ریپلای نکنن

ما هم یک ناظم روانی داشتیم مثل سگ بود

البته هیچ وقت به من کاری نداشت اما یک دختری بود هم کلاسیم بود مقنعه اش یکم کج بود گرفت از وسط کشید پاره شد خیلی تحقیرش کرد،بعد ها اون دختره رو دیدم از خونه شون فرار کرده بود تقریبا ۱۵ سال پیش از خونه فرار کرده بود،که اون زمان اگه آرایشم میکردی خیلی بد می‌دونستن 

این طفلک رو خیلی اذیت میکرد

فرشته ها هلش دادن 😂😂😂😂

دمشون گرم😂

چو روزی مرا عمر پایان رسید💔زمانی که جانم ز تن پر کشید❤️‍🩹نه تابوت باید مرا بر بدن✨️نه با مومیایی کنیدم کفن🖤که هر بند این پیکرم بعد از این💫شود جزئی از خاک ایران زمین🥺❤️‍🔥     #کوروش_بزرگ

منم ابتدایی یه ناظم سگ داشتم هیچوقت منو دعوا نکرده بود ولی میدیدم چطور بچه های کوچولو پیش دبستانی رو دعوا میکنه حالم ازش به هم می‌خورد 

به مسخره ترین چیزا گیر میداد و داد و هوار می‌کرد 

همیشه برنده باش ،آدم بازنده طرفدار نداره

وقتی کلاس اول بودم توی صف داشت حرف می‌زد پشت سریم بعد اومد منو برد جلوی صف پیش همه یکی سیلییییی محکمی زد تو گوشم به خاطر اینکه بابای اون دختره پسر عموی مدیره بود منو زد 

یادش بخیر چه دورانی بود 😄

💕 اگر حرفی زدم که کمکت کرد میشه برای سلامتی و عاقبت بخیر شدنم یه صلوات بفرستی ...🙏⁦

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز