من ی بار قرص خورده بودم قشنگ مرگ حس میکردم اون حس مردن
رفتم بیمارستان گفتم قرص خوردم
پدربزرگم خدا بیامرزش
تعریف میکرد میگفت بچه بود مادربزرگم
بهش میشه
برام قران بیار
بذار روی سینه م
پاهامو انگشت هامو ببند
اینم فکر میکرده بازی هست
بعد رو به قبله میخوابه فوت میکنه
خیلی مومن بوده
بابابزرگمم خدارحمتش کنه دقیقا رو به قبله دراز کشید
دستها صاف کنارش فوت کرد
انگار خوابیده نه دردی نه هیچی
نماز شب و نافله نمازاش رو همیشه میخوند
خدا رحمتشون کنه
عزیزم😢خیلی سخته کسیو دوس داشته باشی و فوت کنه
من همیشه از همه میپرسم این دنیا انقدر سخت و تلخه چرا بچه میارن؟
واقعا عذابه
هر روز هر روز سختیه خودشو داره (البته شاید برای من اینجوریه)
ولی واقعا از دست دادن خیلی عجیب آدمو داغون میکنه
فقط میتونی اینجوری به خودت بگی و خودتو آروم کنی که هممون بالاخره میریم پیششون
ولی بازم سالها میگذره لحظه ها عذابه....
بله میدونن من اتفاقی از جلو در حموم رد شدم شنیدم مامانم حین غسل داره اشهد میخونه وقتی اومد بیرون ازش پرسیدم گفت همیشه میخونم در صورتی که مطمئنم بار اولش بود موهاش و شونه کشید لباس تمیز پوشید یک ساعت بعد ایست قلبی کرد و فوت شد بدون هیچ سابقه بیماری
بابای من تو بیمارستان که بستری بودهمش صدای مادروخواهرش میزددوروزبعدفوت شد
چندوقت پیش یکی از آشناهامون توخیابون ازدنیامیره.مردم آمبولانس خبرمیکنن .خانوادش مشکوک میشن. میرن دوربین های مغازه های اطراف رو نگاه میکنن.چون سالم وسلامت بود.
تویکی از دوربین ها نشون داد که آقادرحال پیاده روی بود ایستاد بالاسرشو نگاه کرد شروع کرد حرف زدن باهاش .دورخودش چرخید ویکهویی افتاد وتموم کرد.
فیلمشو دیدم هنوز برام عجیبه. خدارحمتش کنه
نه
