2777
2789

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

ولی مامان من میدونست مادرم چندسال بود مریض بود نمیگفت دارم میمیرم اما آخرین بارهمش میگفت حلالم کنین ...

بگردم😞😞😞


خدا عزیزان رفته رو بیامرزه

روحشون رو شاد کنه🌸


مادربزرگ من گاهی این حرفارو میزد

میگفت مامانبزرگ دیگ اخراشه

ولی سر درد پاش میگفت....


ولی حسرت شد دیدنش برام💔

نمیدونم قسمت و حکمت در چی بود

من چی بگم که لحظه احتضار شخصی رو به چشم دیدم...🥲

متاهل💍   نَ همتا جون هستم و نَ ۲۲ سالمه😁   این کاربری سابق یکی از دوستانم بوده که به من واگذار شده (از سال ۱۴۰۲)😇   یه بیوگرافی کوشولو از خودم یک عدد دختر مهربون☺ منطقی📚  پرانرژی😍💪 چشم درشت و قهوه ای ابرو کمون ماه پیشونی قد بلند🙃 اینجانب دارای یک عدد همسر میباشد🫦🫀درخواست از جانب هر مذکری ممنوع🤡 رسالت من باشگاه رفتنه😎  سعی من بر اینه که لبخند از رو لبم کنار نره چون معتقدم لبخند من نه تنها به خودم، به اطرافیان هم انگیزه و نشاط میده❤ویکتور هوگو رو خیلی دوست دارم بخاطر جمله های نابش مثلا اونجا که میگه: به عقیده من هیچکس عاقل نیست مگر زنو شوهری که یکدیگرو به حد پرستش دوست بدارند🥺 اما من فراتر از پرستش که مرگ باشه، دوستت دارم...❤️🫠

یه مطالبی میخوندم راجع به این موضوعبعضیا میگن زمان مرگ رو فقط خدا میدونه بعضیا میگن دو روز مونده بود ...

اینومنم دیدم وشنیدم مادرخدابیامرزم مدام پدرومادرشومیدید یکی دوروز قبل فوتشم پسربرادرش وقتی میرفته عیادتش خواهرم میگفت یهوگفت داداشم داره میادبخدا داداشمه 

دلم هوای حرم دارد....سلام آقا...
یه مطالبی میخوندم راجع به این موضوعبعضیا میگن زمان مرگ رو فقط خدا میدونه بعضیا میگن دو روز مونده بود ...

دقیقا

بچه ها اینجا نه تاپیکاتون راحت حذف میشه نه کاربریتون تعلیق شه تاپیکاتون حذف میشه...یعنی کاربریت تعلیق شه کل تاپیکات وهمه میتونن ببینن... پس اثرت تاابد باقی میمونه ...اگر ممکنه شناسایی شی دیگه اینجا دردودل نکن ...مدیر سایت داری جوری جلومیری که کم کم همه خواننده خاموش بشن؟؟؟؟منظورتون چیه؟

من پدرم جوون بود وقتی فوت کرد تاره ۴۰ ساله شده بود..یادمه چن روز قبل فوتش منو داشت دانشگاه می‌برد گفت دیشب یه خواب خیلیییی عجیب دیدم که اصلا از بعدش حالم یه جوریه میترسم ..شبی هم ک اون اتفاق لعنتی واسش افتاد بابام یه ساعت قبلش خونه بود بهم گف اینقد ک دلم آشوبه و یه جوریم اصلا نتونستم سر کار شام بخورم برام‌عذا داغ کن ک اینجا شام بخورم ..نمیدونم هیچ شبی خونه خودمون غذا نمی‌خورد سر کار شام می‌خورد بعد شام می اومد یه سری ب ما میزد مخصوصا ب آبجیم ک سه سالش بود 

 ـ چو خدا بُوَد پَناهَت، به دِلَت غُصّه نَیایَد🌱

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792