2777
2789
عنوان

به اصرارشوهرم رفتیم مهمونی

323 بازدید | 8 پست

فامیل شوهرم رفتن خونه یکی ازاقوامی که نسبت نزدیکی باشوهرم دارن بعدش چون اون مردباشوهرم قبلناجوربوده (خانومشم فامیل شوهرمه) زنگ زدبیاین شماهم تاببینمتون (رفت وامدتاحالانداشتیم واین خونواده دوساله ازدواج کردن)

زنش میانه ش انگارباشوهرم ایناخوب نیس واصلامنوتحویل نگرفت هیچ انگاربدشم اومدمارفتیم

من که ازقبل همه اینارومیدونستم وبزورشوهرم اماده شدم رفتم 

نمیدونم چراشوهرم مدلش اینه درک نداره غرورمن چی پس

شوهرمم میگف میدونم خانومش ازمن بدش میادبردمت تاحرصشون بدم 

وااا دیگه قبول نکن، اگه شوهرت دوست داره با اون مرد وقت بگزرونه آزاده اما نباید از تو سوء استفاده کنه ...

بخداقبول نمیکردم یه جنگ اعصابی داشتم

بخداقبل ازاینکه این اقازن بگیره چندکلمه بامن صحبت میکردولی وقتی زن گرفته اولین باره دیدمش به احترام خانومش فقط سلام وخدافظی کرداازمن معلوم بودزنش حساسه

منظورم اینه شوهرم اصلابرامن ارزش واحترامی قائل نیس

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز