دیروز ک تولدم بود بابام پیام داد هیچی نخوای برای تولدت ها منم پیام دادم من زوری برای تولدم چیزی نمیخوام 💔مامان بابام جدا شدن و من از بچگی پیش مامانمم همه خرجا هم رو دوش مامانم بوده💔الان ک پاییزه نزدیک زمستونه خیلی کار کم شده امروز رفتم برای مصاحبه یجا پشت تلفن بهم گفت نیرو نیاز داریم رفتم حضوری میگه حالا شماره بده فعلا نیرو گرفتیم 💔مامانمم در ب در دنبال کار 💔تو خونه همش نون خامه میخوریم ولی همونم دیگه پیدا نمیشه غذا بدرک ولی بابام خیلی ظلم در حق من کرده من ک نمیبخشم هیچوقت 💔💔بچه ها اگه سواله براتون من دیروز تازه رفتم تو۱۸ سال💔دوس ندارم نه زندگی کنم نه بمیرم دوس داشتم کلا وجود نداشتم الان چجوری با چ غروری برم ب بابای کثافتم بگم یکم پول بده 💔مامانم از غصه چشاش قرمزه اشک میاد توروخدا کسایی ک میخواین بگید راه زیاده برید از تاپیک قضاوت نکنید ی خانوم با ی دختر تو این زمونه سخت ترین شرایط دنیارو میتونن تجربه کنن الان مرداش کم آوردن چ برسه ماها 😞اون از تولدم ک دیروز فقط یکی تبریک گفت اینم از غصه های مامانم💔دیگه دارم اب میشم ب فروپاشی روانی رسیدم 💔بچه ها من درخواست پول نکردم از هیشکی پس قضاوتم نکنید من فقط نمیدونستم دردامو کجا بگم اینجا نوشتم 💔