چقدر ازتون بدم اومد. دوازده سال نگفته شاید دوستت داشته میترسیده با گفتنش شما دیگه نخوایش و پسش بزنی.
تو این دوازده سال چع لطمه ای خوردی؟ چه کمبودی برات گذاشته که علتش همین بیماریش باشه؟
نگو که بخاطر دروغش ناراحتی که باور نمیکنم. داری دنبال بهونه الکی میگردی که طلاق بدی یا بری دنبال یکی دیگه.
وگرنه ترحم نداره که میگی دلم براش میسوزع. اون نیازی به ترحم و دلسوزی تو نداره.
یکم کاش خوب بودید تا یه زن راحت بهتون تکیه کنه. متاسفام برا مردایی مثل شما