خیلی ناراحتم به خاطر پسرم به شوهرم گفتم دیگه اسمتو نمیارم

سعی کن یکم رفتارت و صحبت کردنت درست کنی ویدیو های مشاوره ببین حداقل مردا راحت میشه به زبون گرفت 

به نظرم سعی تو بکن و توکل کن به خدا 

من گفتم واقعا عملیش کردم چون شوهر من منطق نداره مثلا مثل آدم باهاش میخام حرف بزنم بگم چرا فلان حرف زدی هی میگه خوب کردم منم ولش کردم به حا ل خودش

[QUOTE=402353779]خب داد میزنه وایسم نگاش کنم واقعا اعصابم دیگه نمیکشه چقدر مسوولیت چقدر کار .میدونه خط قرمزم بچه هامن ...[/QUOTE ببین بعضی وقتها آدم جواب نده خیلی بهتره اعصابش آرومترمیشه همونطورکه میگی اعصابم نمیکشه وجواب میدم  منم اعصابم نمیکشه صدای بلندشو بشنوم براهمین خیلی وقت ها چیزی نمیگم وگرنه خوب هی بحث بالا میگیره 

چند سال پیش یه دعوای بدی کردیم

جلو پسرم گریه میکرد بچم د و حسابی ترسید

از همون موقعه بهش قول دادم با پدرش جر و بحث نکنم

شوهرم چیزی بگه میرم تو اتاق خودم سرگرم کاری میکنم کتاب میخونم تی وی نگاه میکنم خونم به جوش میاد ولی چیزی نمیگم

نه من از روی شوخی بیشتر میگم

ولی کلا تو خوب کردی

چی میشه بگی بهش زندگی مشترک به معنای تفاهم داشتن نیست که به تفاهم رسیدن و کنار امدن و کمک کردنه مگنه ما چقدر با پدر و مادرمون متفاوتیم

احساس کردم شما خیلی حس خستگی داری و هر حرفی چیزی کلافت میکنه 

سعی کن نماز زیاد بخونی و قران زیاد گوش بدی و بخونی همراه با ترجمه 

توسل به امام زمان عج داشته باش کمک بخواه که زندگیت درست شه و صبر بده خدا بهت البته خودت هم باید تلاش کنی

من خوندم با صلوات هدیه کردن زیاد به ایشون زندگیم درست شد 

قبل همه این ها توکل به خدا داشته باش و هر کاری انجام میدی به خاطر رضای خدا باشه ظرف میشوری غذا میپزی با شوهرت مدارا و صحبت میکنی یا....