2777
2789

لطفا تاپیکو نترکونید و راهنماییم کنید خواهش میکنم 

بچها یکم قضیه پیچیدس من ترم قبل با یکی از پسرا دانشگاه بحثم شد و قبلش پسره بهم پیشنهاد رل داده بوده من رد کرده بودم و کلا بعد اون رفتارش عوض شدو بحثمون شد اما چون اوایل رابطه خوبی داشتیم متوجه شد از یکی تو دانشگاه خوشم میاد و میخوایم باهام اوکی بشیم ،چندروزه پیش پسره که قرار بود باهم اوکی بشیم اومد گفت که ینفر اومده پیشم و گفته تو پشت سرم حرف زدی و ازین حرفا مستقیم اشاره نکرد ولی من فهمیدم کار اون کثافته و رفتم بهش گفتم و خودشم با پررویی تایید کرد که من گفتم ولی فقط فامیلیتو گفتم کاملا به تو اشاره نکردم و... 

بحثمون که شد پسره گفت خودم اوکی میکنم نگران نباش و...

همچیز خوب بود تا اینکه رفیق پسره چندروز پیش اومد و بهم پیشنهاد داد خیلی اصرار کرد و من قبول نکردم چون حس خوبی نداشتم و گفتم شاید چون رفیقن و هماهنگن بخواد اذیتم کنه خیلی تند رفتار کردم و بهش توپیدم اما هرکاری کردم نگفت کی شمارمو داده گفت اگر میخوای بدونی بیا حضوری صحبت کنیم منه احمق منه کودن منه نفهم هم اصرار کرد قبول کردم اولش اوکی بود رفتار خاصی نکرد ولی اخراش که داشت میرسوندم به جایی که گفته بودم ماشینو کنار نگه داشت و بزور بوسم کرد خیلی حس بدی دارم و مهمتر از همه میترسم باز پیش اونی که دوسش دارم بخوان راجبم حرف بزنن میدونم اشتباه کردم حرفشو قبول کردم عقلم کار نکرد چون عصبی بودم الان واقعا موندم چیکار کنم به پسره گفتم تو دانشگاه مزاحم دارم اما دقیق تعریف نکردم چون اگر بگم مطمئنا دیگه تو روم نگاه نمیکنه و ممکنه راجبم فکر بد کنه 

ولی چیزی که فهمیدم این بود پسره تو ماشین هربار ازش پرسیدم کی شمارمو داده گفت از گروه برداشتم و تاکید میکرد فلانی (همون رفیقش که چندماه پیش بحثمون شد )نداده شمارتو درحالیکه پسره اصلا تو گروه عضو نیست 

توروخدا بگید من چه غلطی کنم الان😭

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خیلی قضیه رو نفهمیدم 

ولی درستش اینه هنوز خیلی آگاهی نداری

یکم فاصله بگیر این رل زدم رل نزدما تهش دنبال قرص سقط جنین گشتنه 

با احترام بیشتر قدرتو بدون پسرا پخ معمولی هستن پخ خاصی نیستن

اگر می خواهید اسرار جهان را کشف و پیدا کنید، از منظر انرژی و فرکانس و ارتعاش فکر کنید.تسلا
ول کن همشونو بیخیال

خیلی میترسم پیش پسره بدمو بگه اوتروز تو دانشگاه دیدم دارن باهم حرف میزنن کل تنم بیجون شد نمیدونم واقعا نقشه ای داشتن یا همچی تصادفی بوده ولی خیلی میترسم خیلی میترسم ازاینکه فرد موردعلاقمو از دست بدم مخصوصا الان که فهمیدم هرچی راجبش شنیدم دروغ بوده و تو دانشگاه با کسی تو رابطه نرفته تاالان اگر بفهمه و ولم کنه من میمیرم از غصه🫠🫠🫠🫠💔💔💔💔

خیلی میترسم پیش پسره بدمو بگه اوتروز تو دانشگاه دیدم دارن باهم حرف میزنن کل تنم بیجون شد نمیدونم واق ...

ول کن پسررو کلا ادمای درستی نیستن ن خودش ن اون پسرای دیگه 

ترس چیزی هم نداشته باش کار خودتو بکن تو دانشگاه درگیر حاسیه نشو

نزدی تو دهنش؟

نه تو ماشین ترسیدم کار بدتری کنه وقتی رسوندم زنگ زدم بهش حرف زدم اون اصرار کرد باهاش تو رابطه باشم حتی اگر دیگه هیچوقت باهاش دیت نرفتم عیب نداره ولی رل بزنم باهاش شمارشو بلاک کردم تو وات با یه شماره دیگه پی داد تهش ابروشو بردم و تحدیدش کردم فک کنم ترسید یا چی ولی بلاک کرد 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   ابرو_کمونیa  |  3 ساعت پیش
توسط   naziiiiiiiiiiiii6971  |  3 ساعت پیش