2777
2789
عنوان

کیا پسر دارن چجوریه اخلاق رفتارشون

320 بازدید | 33 پست

پسر مدرسه‌ای، نوجوون، چجوری ان چیا دوست دارن 

رابطشون با شما که مادرشونید چجوریه؟


من داداش ندارم و تو فامیل اکثرا دختر داشتیم

حالا خدا بهم یه پسر داده ۳ - ۴ سالشه البته

نمیدونم بزرگ بشه چجوری میشه 

همین الانشم همه کاراش برام عجیبه عاشق کشتی و بازی‌های هیجانی میزنیم همدیگه رو انقدر خوشش میاد 😐

بعد هم خیلی انرژیش بالاست هم عاطفیه میاد بوسم میکنه میگه دوستت دارم 

کانال ایتای آموزش نویسندگیم: natars_benevis 🌻 بچه‌ها من تو کانالم، رایگان آموزش میدم که چطور با نوشتن انس بگیرید هم برای حال خوب هم داستان نویسی 🌝✍️ من یه مامان دهه هشتادی‌ام که تاحالا چندتا رمان نوشتم، و وقتی افسردگی بعد زایمان گرفته بودم و مشاوره رفتم، (توی تاپیکام هست مال دوسال پیشه) با چند تکنیک ساده ولی بیشتر با تمرین و نوشتن زیاد، حالم بهتر شد. و معجزه‌اش رو دیدم و خداروشکر الان حالم خیلی بهتره. و خیلی دوست داشتم تجربه‌هام از نوشتن رو منتقل کنم. 🙂🌱 اگه دوست داشته باشین خوشحال میشم با ذکر صلوات مهمون کانالم باشین 

همه پسرها مثل هم نیستن اکثرا انرژی بالایی دارن از بچگی با باباش رابطه اش خوب باشه دوران نوجوانی آرومتری دارن نسبت به اوناییکه رابطه خوب با باباشون ندارن از الان هم قانون های خودتون بزارین خود و همسرتون هم در هر شرایطی رعایت کنین بچها توی نوجوانی هم منعطفتر میشن برای اجاره قانون ها زیاد از چارچوب خارج نمیشه

                                                                                                                 *اگه میتونی تصور کنی پس میتونی انجامش بدی*💪

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

هنوز تو شکمم ماشاالله به شدت شیطون 🤣😑منم داداش نداشتم خیلی شناختی ندارم ازشون ولی الان که تو شکمم میبینم چقدر با یه دختر متفاوت 

فقط 7 هفته و 2 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

تاریخ۱۴۰۴/۰۳/۰۲ بیبی چکم مثبت شد 🥰۱۴۰۴/۰۳/۰۳ جواب آزمایشم با بتا ۱۶۰۰ مثبت شد مامان جون نمیدونم دختری یا پسر ولی منو بابا عاشقانه دوست داریم و از حضورت خوشحالیم 😘۱۴۰۴/۳/۳۱ رفتیم سونوگرافی خدارو شکر قلبت تشکیل شده بود😍۱۴۰۴/۰۴/۱۸ واسه اولین بار صدای قلب کوچولوی شنیدم 🤩۱۴۰۴/۴/۲۳ رفتیم انتی بابا کلی ذوق کرد از دیدنت و توهم حسابی شیطنت و دلبری میکردی دستای کوچولوت تو دهنت بود و دکتر احتمال داد یه پسر ناز باشی😍۱۴۰۴/۵/۲۰ اولین ضربهات مثل نبض حس کردم عشق مامان 🥰۱۴۰۴/۰۶/۰۵ رفتیم آنومالی ماشاالله خیلی شیطونی مامانی همش داشتی میچرخیدی دوست داشتم ساعتها به صفحه مانیتور نگاه کنم و ببینمت خانم دکتر گفت یه پسر نانازی 🥰۱۴۰۴/۰۶/۱۳ اولین خریدت کردیم دوتا زیر دکمه کوچولو بابا همش میگه این خیلی برات بزرگه 🤩۱۴۰۴٫۰۷/۰۲ وقتی بابایی دستش رو شکمم بود یه لگد محکم زدی بابایی کلی خندید و ذوق کرد برات ❤️ ۱۴۰۴/۰۷/۰۳ پریشب با دیدن خون یه شوک بهم دادی مامانی اونجا احساس کردم یه تیکه از وجودمی و چقدر بهت دلبستم من گریه کردم و بابایی خیلی نگرانت بود رفتم دکتر و گفت نیم سانتی دهانه رحم باز شده و باید استراحت کنم 😢۱۴۰۴٫۰۷٫۱۵ امروز اتفاقی فهمیدیم بابایی از یه آهنگ خارجی خوشش میاد توهم خوشت میاد و هروقت اون آهنگ میذاریم کلی تکون میخوری منو باباییم دستمون میذاریم رو شکمم و دوتایی از شیطنتات کیف میکنیم ❤️۱۴۰۴٫۰۸٫۰۸ رفتیم دکتر مامانی خدارو شکر خودم شرایطم خوب شده بود توهم خواب بودی پشت کرده بودی وزنتم شده ۱۰۸۴ گرم 🥰۱۴۰۴٫۰۸٫۱۵ وسایل سیسمونیتو خریدیم پسر قشنگم واسه تک تکشون کلی قربون صدقت رفتیم و تصورت کردیم 😍۱۴۰۴٫۰۸٫۲۲ رفتیم دکتر وزنت شده ۱۲۵۸ گرم پسر قشنگم دکتر غش کرد از خنده یه شکل عجیبی تو شکمم دراز کشیدی بابا میگه عین من بد خوابه 🤣۱۴۰۴٫۰۹٫۰۶ رفتیم دکتر مامان تپش قلبت خیلی پایین بود حسابی منو بابارو ترسوندی پسر قشنگم تا یه آبمیوه خوردم و خدارو شکر سرحال شدی😍۱۴۰۴٫۰۹٫۱۴ چند روزی از کمر درد فلج شدم و به سختی پامیشم پسرم ولی همه اینا میگذره امروز بابا سرش گذاشت رو شکمم یواش یواش باهات حرف میزد شروع کردی تکون خوردن مامانی بابا خیلی برامون زحمت میکشه دعا کن همیشه سلامت باشه و سایش بالاسرمون باشه ❤️

دخترام مادرشون رو دوست دارن و عاشق مادرشونن 

صرفا فقط پسرا نیستنکه مادرشون رو دوست دارن

ما تو فامیل چند تا پسر بزرگ داریم به هیچ وجه رابطه ی خوبی با مادرشون ندارن و عاشق پدراشونن

همه پسرها مثل هم نیستن اکثرا انرژی بالایی دارن از بچگی با باباش رابطه اش خوب باشه دوران نوجوانی آروم ...


خداروشکر رابطش با شوهرم خوبه رفیقن بیرون میرن باهم

کانال ایتای آموزش نویسندگیم: natars_benevis 🌻 بچه‌ها من تو کانالم، رایگان آموزش میدم که چطور با نوشتن انس بگیرید هم برای حال خوب هم داستان نویسی 🌝✍️ من یه مامان دهه هشتادی‌ام که تاحالا چندتا رمان نوشتم، و وقتی افسردگی بعد زایمان گرفته بودم و مشاوره رفتم، (توی تاپیکام هست مال دوسال پیشه) با چند تکنیک ساده ولی بیشتر با تمرین و نوشتن زیاد، حالم بهتر شد. و معجزه‌اش رو دیدم و خداروشکر الان حالم خیلی بهتره. و خیلی دوست داشتم تجربه‌هام از نوشتن رو منتقل کنم. 🙂🌱 اگه دوست داشته باشین خوشحال میشم با ذکر صلوات مهمون کانالم باشین 

مگه شکم چندمته؟

اول ولی چون با خواهرم نه سال تفاوت سنی دارم لحظه به لحظه بارداری مامانم یادمه و میبینم خیلی با بچه خودم فرق می‌کنه اکثرا اطرافم دختر دارن و بارداریشون متفاوت بوده

فقط 7 هفته و 2 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

تاریخ۱۴۰۴/۰۳/۰۲ بیبی چکم مثبت شد 🥰۱۴۰۴/۰۳/۰۳ جواب آزمایشم با بتا ۱۶۰۰ مثبت شد مامان جون نمیدونم دختری یا پسر ولی منو بابا عاشقانه دوست داریم و از حضورت خوشحالیم 😘۱۴۰۴/۳/۳۱ رفتیم سونوگرافی خدارو شکر قلبت تشکیل شده بود😍۱۴۰۴/۰۴/۱۸ واسه اولین بار صدای قلب کوچولوی شنیدم 🤩۱۴۰۴/۴/۲۳ رفتیم انتی بابا کلی ذوق کرد از دیدنت و توهم حسابی شیطنت و دلبری میکردی دستای کوچولوت تو دهنت بود و دکتر احتمال داد یه پسر ناز باشی😍۱۴۰۴/۵/۲۰ اولین ضربهات مثل نبض حس کردم عشق مامان 🥰۱۴۰۴/۰۶/۰۵ رفتیم آنومالی ماشاالله خیلی شیطونی مامانی همش داشتی میچرخیدی دوست داشتم ساعتها به صفحه مانیتور نگاه کنم و ببینمت خانم دکتر گفت یه پسر نانازی 🥰۱۴۰۴/۰۶/۱۳ اولین خریدت کردیم دوتا زیر دکمه کوچولو بابا همش میگه این خیلی برات بزرگه 🤩۱۴۰۴٫۰۷/۰۲ وقتی بابایی دستش رو شکمم بود یه لگد محکم زدی بابایی کلی خندید و ذوق کرد برات ❤️ ۱۴۰۴/۰۷/۰۳ پریشب با دیدن خون یه شوک بهم دادی مامانی اونجا احساس کردم یه تیکه از وجودمی و چقدر بهت دلبستم من گریه کردم و بابایی خیلی نگرانت بود رفتم دکتر و گفت نیم سانتی دهانه رحم باز شده و باید استراحت کنم 😢۱۴۰۴٫۰۷٫۱۵ امروز اتفاقی فهمیدیم بابایی از یه آهنگ خارجی خوشش میاد توهم خوشت میاد و هروقت اون آهنگ میذاریم کلی تکون میخوری منو باباییم دستمون میذاریم رو شکمم و دوتایی از شیطنتات کیف میکنیم ❤️۱۴۰۴٫۰۸٫۰۸ رفتیم دکتر مامانی خدارو شکر خودم شرایطم خوب شده بود توهم خواب بودی پشت کرده بودی وزنتم شده ۱۰۸۴ گرم 🥰۱۴۰۴٫۰۸٫۱۵ وسایل سیسمونیتو خریدیم پسر قشنگم واسه تک تکشون کلی قربون صدقت رفتیم و تصورت کردیم 😍۱۴۰۴٫۰۸٫۲۲ رفتیم دکتر وزنت شده ۱۲۵۸ گرم پسر قشنگم دکتر غش کرد از خنده یه شکل عجیبی تو شکمم دراز کشیدی بابا میگه عین من بد خوابه 🤣۱۴۰۴٫۰۹٫۰۶ رفتیم دکتر مامان تپش قلبت خیلی پایین بود حسابی منو بابارو ترسوندی پسر قشنگم تا یه آبمیوه خوردم و خدارو شکر سرحال شدی😍۱۴۰۴٫۰۹٫۱۴ چند روزی از کمر درد فلج شدم و به سختی پامیشم پسرم ولی همه اینا میگذره امروز بابا سرش گذاشت رو شکمم یواش یواش باهات حرف میزد شروع کردی تکون خوردن مامانی بابا خیلی برامون زحمت میکشه دعا کن همیشه سلامت باشه و سایش بالاسرمون باشه ❤️

هنوز تو شکمم ماشاالله به شدت شیطون 🤣😑منم داداش نداشتم خیلی شناختی ندارم ازشون ولی الان که تو شکمم ...


آره منم پسرمو باردار بودم خیلی ماشالله لگد میزد 

به سلامت زایمان کنی عزیزم

کانال ایتای آموزش نویسندگیم: natars_benevis 🌻 بچه‌ها من تو کانالم، رایگان آموزش میدم که چطور با نوشتن انس بگیرید هم برای حال خوب هم داستان نویسی 🌝✍️ من یه مامان دهه هشتادی‌ام که تاحالا چندتا رمان نوشتم، و وقتی افسردگی بعد زایمان گرفته بودم و مشاوره رفتم، (توی تاپیکام هست مال دوسال پیشه) با چند تکنیک ساده ولی بیشتر با تمرین و نوشتن زیاد، حالم بهتر شد. و معجزه‌اش رو دیدم و خداروشکر الان حالم خیلی بهتره. و خیلی دوست داشتم تجربه‌هام از نوشتن رو منتقل کنم. 🙂🌱 اگه دوست داشته باشین خوشحال میشم با ذکر صلوات مهمون کانالم باشین 

آره منم پسرمو باردار بودم خیلی ماشالله لگد میزد به سلامت زایمان کنی عزیزم

سلامت باشی هم زیاد لگد میزنه هم اصلا نمی‌خوابه هم هر دفعه تو یه شکل دراز می‌کشه یه بار بریچ یه بار سفالیک الآنم عرضی شده شبام میاد نزدیک ترین جا به قلبم می‌خوابه🤣😑

فقط 7 هفته و 2 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

تاریخ۱۴۰۴/۰۳/۰۲ بیبی چکم مثبت شد 🥰۱۴۰۴/۰۳/۰۳ جواب آزمایشم با بتا ۱۶۰۰ مثبت شد مامان جون نمیدونم دختری یا پسر ولی منو بابا عاشقانه دوست داریم و از حضورت خوشحالیم 😘۱۴۰۴/۳/۳۱ رفتیم سونوگرافی خدارو شکر قلبت تشکیل شده بود😍۱۴۰۴/۰۴/۱۸ واسه اولین بار صدای قلب کوچولوی شنیدم 🤩۱۴۰۴/۴/۲۳ رفتیم انتی بابا کلی ذوق کرد از دیدنت و توهم حسابی شیطنت و دلبری میکردی دستای کوچولوت تو دهنت بود و دکتر احتمال داد یه پسر ناز باشی😍۱۴۰۴/۵/۲۰ اولین ضربهات مثل نبض حس کردم عشق مامان 🥰۱۴۰۴/۰۶/۰۵ رفتیم آنومالی ماشاالله خیلی شیطونی مامانی همش داشتی میچرخیدی دوست داشتم ساعتها به صفحه مانیتور نگاه کنم و ببینمت خانم دکتر گفت یه پسر نانازی 🥰۱۴۰۴/۰۶/۱۳ اولین خریدت کردیم دوتا زیر دکمه کوچولو بابا همش میگه این خیلی برات بزرگه 🤩۱۴۰۴٫۰۷/۰۲ وقتی بابایی دستش رو شکمم بود یه لگد محکم زدی بابایی کلی خندید و ذوق کرد برات ❤️ ۱۴۰۴/۰۷/۰۳ پریشب با دیدن خون یه شوک بهم دادی مامانی اونجا احساس کردم یه تیکه از وجودمی و چقدر بهت دلبستم من گریه کردم و بابایی خیلی نگرانت بود رفتم دکتر و گفت نیم سانتی دهانه رحم باز شده و باید استراحت کنم 😢۱۴۰۴٫۰۷٫۱۵ امروز اتفاقی فهمیدیم بابایی از یه آهنگ خارجی خوشش میاد توهم خوشت میاد و هروقت اون آهنگ میذاریم کلی تکون میخوری منو باباییم دستمون میذاریم رو شکمم و دوتایی از شیطنتات کیف میکنیم ❤️۱۴۰۴٫۰۸٫۰۸ رفتیم دکتر مامانی خدارو شکر خودم شرایطم خوب شده بود توهم خواب بودی پشت کرده بودی وزنتم شده ۱۰۸۴ گرم 🥰۱۴۰۴٫۰۸٫۱۵ وسایل سیسمونیتو خریدیم پسر قشنگم واسه تک تکشون کلی قربون صدقت رفتیم و تصورت کردیم 😍۱۴۰۴٫۰۸٫۲۲ رفتیم دکتر وزنت شده ۱۲۵۸ گرم پسر قشنگم دکتر غش کرد از خنده یه شکل عجیبی تو شکمم دراز کشیدی بابا میگه عین من بد خوابه 🤣۱۴۰۴٫۰۹٫۰۶ رفتیم دکتر مامان تپش قلبت خیلی پایین بود حسابی منو بابارو ترسوندی پسر قشنگم تا یه آبمیوه خوردم و خدارو شکر سرحال شدی😍۱۴۰۴٫۰۹٫۱۴ چند روزی از کمر درد فلج شدم و به سختی پامیشم پسرم ولی همه اینا میگذره امروز بابا سرش گذاشت رو شکمم یواش یواش باهات حرف میزد شروع کردی تکون خوردن مامانی بابا خیلی برامون زحمت میکشه دعا کن همیشه سلامت باشه و سایش بالاسرمون باشه ❤️


دقیقا پسر منم مغرور اصلا به روی خودش نمیاره که دردش اومده 😁😁😁 بهش میگم بیا بغلت کنم میگه نمیخواممم

کانال ایتای آموزش نویسندگیم: natars_benevis 🌻 بچه‌ها من تو کانالم، رایگان آموزش میدم که چطور با نوشتن انس بگیرید هم برای حال خوب هم داستان نویسی 🌝✍️ من یه مامان دهه هشتادی‌ام که تاحالا چندتا رمان نوشتم، و وقتی افسردگی بعد زایمان گرفته بودم و مشاوره رفتم، (توی تاپیکام هست مال دوسال پیشه) با چند تکنیک ساده ولی بیشتر با تمرین و نوشتن زیاد، حالم بهتر شد. و معجزه‌اش رو دیدم و خداروشکر الان حالم خیلی بهتره. و خیلی دوست داشتم تجربه‌هام از نوشتن رو منتقل کنم. 🙂🌱 اگه دوست داشته باشین خوشحال میشم با ذکر صلوات مهمون کانالم باشین 

پسرم ۱۷ ساله اش

خییلی باهاش چالش داشتم تا بزرگ شد

ولی اگر تجربه وعقل الان داشتم خییلی از رفتارها واخلاق های خودمو تغییر میدادم

سعی کن باهاش دوست باشی.بهش سخت نگیر ولی حواست بهش باشه

پسرا خیلی مامانی هستن

پسرمنم تا هفت هشت سالگی بامن و باباش کشتی می‌گرفت از نظر عاطفی همخیلی احساساتی و مهربونه 🥰الان که ب ...


عزیزم خداحفظش کنه

الان آروم تر شده؟

پسر من یه وقتایی انگار هیجاناتش دست خودش نیست


کانال ایتای آموزش نویسندگیم: natars_benevis 🌻 بچه‌ها من تو کانالم، رایگان آموزش میدم که چطور با نوشتن انس بگیرید هم برای حال خوب هم داستان نویسی 🌝✍️ من یه مامان دهه هشتادی‌ام که تاحالا چندتا رمان نوشتم، و وقتی افسردگی بعد زایمان گرفته بودم و مشاوره رفتم، (توی تاپیکام هست مال دوسال پیشه) با چند تکنیک ساده ولی بیشتر با تمرین و نوشتن زیاد، حالم بهتر شد. و معجزه‌اش رو دیدم و خداروشکر الان حالم خیلی بهتره. و خیلی دوست داشتم تجربه‌هام از نوشتن رو منتقل کنم. 🙂🌱 اگه دوست داشته باشین خوشحال میشم با ذکر صلوات مهمون کانالم باشین 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

لیزر بیکینی

raha89w9w | 34 ثانیه پیش
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز