امشب دوباره شهر، بوی غربت گرفته…
بوی دلی که در سکوت مدینه شکست،
بوی مادری که درد را به جان خرید
و لب نگشود جز برای خدا.
ای بانوی نور…
ای زهرا…
چقدر جهان کوچک میشود وقتی نامت میآید.
انگار تمام دردهای عالم
یک لحظه روی دل آدم سنگینی میکند.
دل میلرزد،
نه از غصهی تو…
از معرفتِ تو.
از صبری که هیچ زبانی نمیتواند تعریفش کند.
میگویند درِ خانهات سوخت،
اما بیشتر از آن، دلها سوخت
برای مهربانیای که بیصدا پر کشید.
برای مادری که حقش، آسمان بود
اما سهمش، درد شد…
حضرت مادر…
امشب نامت که میآید
تمام شهر تاریک میشود
جز شمعی که در دل عاشقانت روشن است.
شمعی که با هر «یا فاطمه» جان میگیرد
و با هر آه خاموش میشود.
فاطمه جان…
یاد تو پناه دلهای خسته است.
شهادتت تسلیمان نیست…
اما اسمت، آرامش جان است..
فرا رسیدن ایام شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها تسلیت باد 😞🖤