چن روز دیگه زایمانمه بابا اینا امروز وسایللمو آوردن بنده خدا ها ۱۴ ساعت تو راه بودن
آوردن که وسیله هارو بچینیم من تخت کنار مادر خواستم گفتم تخت بزرگ نمیخام چون مستاجرم جا ندارم خلاصه گرفته بودن ...شوهرم اومد باز کرد گفت کوچیکه و فلانه و بهمانه و نمیدونم امنیت نداره و وو بذبخت بابام اینام ۱۰ تومن ب تخته پول داذن گفت عمو ببر پسش بده انداختن بهت ...حالا بگذریم که کلا بعدش جمع کردو گذاشت تو کارتنش حالام انگار زهرمار قورت داده یه دفعه میگه نمیدونم در باز مومده مگس اومده تو خونه اصلا انگار طلبکاره ...اخماش توهمه اصلا یجوریه این بشر فقط میخام بزنم فکش رو بیارم پایین تحفه نچسب ...نمیدونم چه انتظاری از پدر گارگر من داره با اینحال بخدا نزدیک صد تومن هزینه کردیم ولی اصلا نگا که میکنی انگار چیزی نخریذیم
😢واقعا دوس دارم ولکنم و برم اخه مگه خانواده من هروز اینجان بخدا بابام پارسال اومده بود خونمون😓چیکار کنم چه رفتاری نشون بدم واقعا درموندم ...حالا میگه فردا میرم خودم تخت براش میگیرم