2777
2789
عنوان

مشکل دوستم با شوهرش سر بچه

143 بازدید | 7 پست

من یک دوست و تقریباً همکار دارم که از دوران دبیرستان با هم دیگه دوستیم ، دوست ما پزشک هستن

شوهرش قبلا کارها کرد الان سرمایه بالایی داره برای همین شوهرش اکثر خونه است و با سرمایه اش گاهی کارها می‌کنه..

خلاصه دوست ما ۱۲ ساله ازدواج کرده الان ۳۹ سالشه

شوهرش هم ۳۹ سالشه یک مرد بشدت جنتلمن، باادب، باایمان، خیلی زیاد خانواده دوست عاشق زن و بچه خودشه، چشم و دل پاک، بشدت خیلی زیادی خوش اخلاق و مهربان.. تحصیل کرده واقعی یعنی صحبتش، طرز فکرش، هستش تحصیل کرده است..بشدت ذات پاک و باشرف،

اهل کار خیر و مدام به مردم و نیازمندان کمک می‌کنه..

برای آدما کم دست ، یتیم خانه میسازه، جهیزیه می‌خره ، وسایل خانه می‌خره ، خورد و خوراک میده و خلاصه..

از اونا که در صحبت و طرز فکر بشدت روشنفکر ولی نماز شب میخونه.. 

من مثل برادر خودم دوسش دارم شوهرشو.

اینا ۲ ساله بچه دار شدن یک دختر خیلی‌ خیلی‌ خیلی خوشگل دارن از اونا که میبرن بیرون همه حتی عابرها پیاده میان بوسش کنن


حالا مشکل دوستم با شوهرش چیه ؟!

بچه..

شوهرش بچه رو دست هیچکس نمیده از وقتی به دنیا اومده چون شوهرش وقت آزاد گفتم زیاد داره و اکثر مدت خونه است و تایمش تو طول روز آزاده.

تمام کارها بچه رو خودش انجام میده یعنی نمی‌ذاره دوست تو بزرگ کردنش و بچه داری دخالت کنه

دوستم میگه ۲ ساله بچه دار شدم ۵ بار تا الان نخوابوندمش همه اش شوهرم اونو میخوابونه، بهش شیر میده، ...

بچه رو از خودش جدا نمیکنه این‌قدر دوسش داره

شوهرش میره سر پروژه ها ساخت و سازش و پیمانکاری 

بچه رو با خودش می‌بره 

راه میره قربون صدقه بچه اش می‌ره 

یعنی بچه بغلش نباشه دق می‌کنه 

بچه بخوابه کنارش می‌خوابه تا بلند بشه بچه باهاش بیدار میشه..

دوستم میگه ؛ دخترمون هر وقت مریض میشه شوهرم دیونه میشه دخترم تو بیماری بی حال و کسل باشه یا گریه کنه یا جاش درد کنه شوهرم باهاش گریه می‌کنه ، بی حال میشه و کسل.


الان مشکل و دغدغه دوستم شده وابستگی بی اندازه شوهرش به بچه و اینکه نمیذاره دوستم تو بچه داری کمک کنه به عنوان مادر نقشی داشته باشه.

دوستم میگه ؛ حس میکنم دخترمون نیست فقط دختر اونه



آدم تو بعضی دغدغه ها میمونه ولی تا الان مورد مشابه دیدید تو اطرافیانتان ؟! اگر بوده چجوری شده آخرش ؟

من یک پرستار بخش مراقبت‌های ویژه خیلی مهربانم 🫂

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

شوهر عمه ام اینجوری بود دو تا دختر داشتن 

بچه ها بابایی بودن و مدام با باباشون تا بزرگ شدن 

تو نوجوانی که بودن عمه ام فوت شد دیگه 

شوهر خاله ام هم اینجوری بود ولی کمتر بچه ها که بزرگتر شدن به خاله ام نزدیکتر شدن

طبیعیه شاید خاموشم نیاز به توجه داره هم از طرف مردش هم دخترش

شوهرش به دوستم توجه می‌کنه 

وقت می‌ذاره 

دوستم از این بابت مشکل نداره

مشکلش با بچه است که شوهرش نمیذاره دوستم بچه داری کنه 

من یک پرستار بخش مراقبت‌های ویژه خیلی مهربانم 🫂

شوهر عمه ام اینجوری بود دو تا دختر داشتن  بچه ها بابایی بودن و مدام با باباشون تا بزرگ شدن&nbs ...

به همین شدت بودن؟!

من یک پرستار بخش مراقبت‌های ویژه خیلی مهربانم 🫂

هیچی مثل من و شوهرم همه کارهای بچه رو انجام میداد که صدای خانواده شوهرم در اومد هزار تا حرف بارم کردن شد جنگ و جدل دیگه این رفتارها عادی شد که شوهرم خودش با جون و دل انجام میده دیگه برام مهم نیست چی میگن الان بزرگ شده پسرم بهم وابستگی پیدا کرده ولی قلبا باباش و دوست داره هیچی خواهر بیخیال بزرگ بشه خودش میاد طرف مامانش 

هیچی مثل من و شوهرم همه کارهای بچه رو انجام میداد که صدای خانواده شوهرم در اومد هزار تا حرف بارم کرد ...

خانواده شوهر دوستم که آدما بشدت خوبی هستن دقیقا مثل شوهرش و مشکل دوستم اینکه به واسطه شغلش برعکس شوهرش وقت زیاد نداره برای همین میگه 

از بچگی اینجوری بزرگ بشه.. وقتی بزرگ بشه چون من وقت زیاد براش ندارم دیگه هیچ وابستگی و حسی بهم نداشته باشه

من یک پرستار بخش مراقبت‌های ویژه خیلی مهربانم 🫂

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز