من شوهرم قبلا چند بار تو دعوا منو از خونه انداخت بیرون امروز اومدیم بچمو ببریم بزاریم خونه مادرش ک بریم جایی گف بچه گریه نکرد گفتم ن گف خیلی این اخلاقش خوب اصلا وابسته نیست اصلا بهمون این اخلاقش ب تو رفت گفتم مگه تو وابسته ای کف اره خیلی نمیدونم منظورش وابستگی ب ننه باباش یا من خواهرم میگه اون منظورش این بود وقتایی ک تو رو مینداخت بیرون ذهنش خراب بود ولی من فک میکنم ب ننه باباش منظورش بود ب نظرشما منظورش کیه اگه ب خونوادش باش ک خیلی ناراحت میشم چون دخالت کنن البته اینم بگم وقتایی ک خونست من میخام برم آمپول بزنم یا آرایشگاه بهونه میاره ک ن نرو فردا برو الان وقت خوبی نیست یا اونروز با مامانم میخاستم برم بیرون میگف ولی کن باهم میریم وسیله میخریم ولی هیچ وقت نگفت مو وابستتم چون سر ی دعوا خیلی وحشتناک دو بار منو انداخت بیرون و ی بارم زحمت نداد بیاد دنبالم