چندوقت پیش پسرعموم برام تعریف میکرد از بچگیاش که مدرسه میرفتن. دوتا پسره تو مدرسه باهم دعواشون میشه. یکیشون کچل بوده، همچین پس گردنش کتکخور ملسی داشته، اون یکی هی میزده پس کله این و خلاصه دعواشون میشه. این پسر کچله هم از حرصش سریع میره تو توالت مدرسه، دست میکنه تو مستراح ( باعرض معذرت) یه تیکه ع_ن درمیاره، بدو بدو میره میماله تو صورت اون پسره
بعدش اون پسره با همین قیافه گ_هی میره دم در دفتر به مدیر میگه اقا اجازه؟ قاسمی به من مدفوع پرت میکنه!!!
یعنی عاشق این قسمتشم
(دلامصب مدفوع؟؟؟؟ مدفوع؟؟؟ یعنی اینقدر میخاسته باادب باشه با اون صورت گ_هی )
هیچی دیگه مدیر جلوی بینیشو میگیره و میگه گمشوووو برو خونتون کثااافط، اون بدبختم با همون قیافه میره خونه