کل زندگیم کسی رو نذاشتم تو خونه بیاد
همه از دور رد میشدن از سمت من چون قصد نداشتم
یکی بود دوست بابام گیر داده بود ک بزارید بیاد
انقدر ازش تعریف کرده بودن
بابامم دیده بودش از نزدیک ولی میکفت بچس
بازم جون دوستش خیلی اصرار کرده بوده بابامم گفت حالا بیاد
اصلا برا تو نیست برا خواهر کوچیکتره منه
الکی میگفتن 😅😅
منم برام مهم نبود مثل مهمونی دورهمی ساده بهش نگاه کردم
اومد و رفت
بچه بدی نبود ولی کم سن بود و خجالتی
ولی آداب معاشرت رو نمیدونست
ی شیرینی دستش نگرفت بیاد 😐😐😐