2777
2789

اون دفعه تو امتحان حال یه دختری خیلی بد شد تو سالن بودیم بعد مشکل قلبی داره دختره بعد دیگه داشت به زور نفس می‌کشید فلان منم کنارش بودم نمیدونستم چیکار کنم ولی نگاهم رو اون بود اصلا امتحان یادم نبود بعد یکی از دخترا که جلوم بود خواست آب بده بهش دستش نرسید من زود ابو گرفتم درشو باز کرد دادم بهش  دیگه میخواستم بلندش کنم فلان معاون اومد بعد دیدم بچه ها همشون سرشون تو برگشونه و یجوری دارن مینویسن انگار نه انگار یکی اینجا داره جون میده یه لحظه ترسیدم داداش اینا ربات کردن بچه ها رو رسما بابا ول کنید امتحانو طرف مرددددد پاشید یکاری بکنید

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز