هنوز خونه خودمون نرفتیم ولی خب نامزدیم،یکبار قرار بود وقتی شهرستانم بریم خونه داداشش زن داداشش کلی اصرار میکرد که بیایین شام درست کردم زمانی بود که کسی فعلا نمیدونست، شهرمون هم کوچیک و مردم فضوووول دم در خونه داداشش گفتم پیاده نمیشم تعجب کرد،گفتم خب شاید آشنایی چیزی ببینه نمیگن چرا یه دختر با تو اومد خونه داداشت؟
یه اخم کرد بعد با یه خیال راحت گفت حرفای عجیب غریب جدیدا زیاد میزنی من داداششم تو هم زنداداشش،وقتی اینو گفت خیلی خیالم راحت شد و لبخند اومد رو لبم پیاده شدم سریع که رفتی😄😂