2777
2789
عنوان

شوهرم زنگ زد گریه کرد

494 بازدید | 46 پست

ده روزه اقدام کردم برای جدایی اومدم خونه پدرم. خیلی اخلاقای بد داره و در عین همه اینا خیلیم وابسته منه

دیشب زنگ زد اولش تهدید کرد راحتت نمیذارم بعد جدایی، بعد نیم ساعت کلی پیام داد التماس کرد برگردم. امروز صبح زنگ زد گفت امشب میای خونه خودمون دیگه؟ گفتم مسخره کردی نه! غروب زنگ زد تو خیابون بود گریه میکرد میگفت نابودم کردی بیا برگرد. نمیخوام برگردم

خیلی دلم شور میزنه

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

ثبات اخلاقی نداره ، برگشتی نزنتت یه وقتی 

دیشب همه شب در برم آن سلسله مو بود             من بودم و او بود           می بود و سه تاربود و صبا بود و سبو بود  من بودم و او بود   دامان چمن پر گل و در دامن گلزار        من بودم و دلدار   مه دلکش و گل نغز و هوا غالیه بو بود    من بودم و او بود

اخلاقای بدش چیه؟

کنترلگری زیاد، خسیس شده، اخلاقامون بهم نمیخوره تفاوت سنیمون زیاده. از خانوادم دورم کرد. از هرچی دوست داشتم دورم کرد ولی من خیلی پاش موندم برای همین نمیتونه دست بکشه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز