سه سال ازدواج کردم انگار سی سال پیرم کرده اضافه وزن از غصه حال وحوصله نداشتن بچه خودشم که تاچیزی بهش میگی داد وبیداد میکنه یامنو مقصرمیدونه سال اول ازدواج فکرمیکردم خداست تاهمین الانم هیچی تودلم نمیزاره ولی خستم روحم خستست زنش شده گوشیش تابیرونه بیرونه میادخونه کلمه ای بگم میگه بحث نکن حوصله ندارم فلان نکن بهمان. نکن خستم روحم جسمم ازاین مردنامردخستست چی بهش بگم به خودش بیاد
بالاخره چیزی تو دلت نمیذاره بمونه یا حرصت میده متوجه نشدم
یعنی ب نیازات نمیرسه؟
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
44 ثانیه پیش
45 ثانیه پیش
46 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
