قبلا گاهی بابام تفریحی تر ی ا ک میکشید هربار هم ب داداشم میگفت بره براش بخره الان داداشم ۲۶ سالشه. هربار بابام زنگ میزنه ازون میگه ک اره یشب درمیون میشینه میکشه براشم مهم نیس من باباشم و جلوم میکشه داداشم قبلا خیلی باغیرت بود کل بارداریم هوامو داشت ولی یساله اصلا زنگم نمیزنه نمیاد احوال نمیپرسه معتاد نشده بنظرم ولی عوض شده و البته اینجور پیش بره میشه..منم مشکل روماتیسم و پوکی استخوان دارم دیروز دکتر بودم گفت حرص نخور وگرنه زمین گیر میشی ولی نمیتونم بی تفاوت باشه
ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.
قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.
تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.
اراده داداشت ضعیفه باید فاصله میگرفت از بابات تا چ حد بگیره براش ولی خودش کش نره و استفاده نکنه مگ ...
قبلا هزار بار گفتم گفت ن ما معتاد نمیشیم ولی وقتی ادرس و شماره ساقی رو ی پسر بچه داشته باشه بره بگیره بعدم تعارف میکرد بهش .سیگار هم از نوزادی ما توخونه میکشید روزی سی چهل تا الانم من آسم دارم.داداشم دوساله نامزد داره ن جلو میره ن عقد میکنه کلا ن بما دیگه زنگ میزنه یجوری شده بابامم هربار زنگ میزنه پشتش میگه فلانه بهمانه بخدا منم مریضم از بس حرص میخورم همش بدن درد دارم