دوستم چندسال با آقایی دوست بودن.دوستم بیوه بود.اقا مجرد.خونه پدر دوستم روستا بودن.ولی دوستم تنها اومده بود شهر خونه مجردی گرفته بود.منشی بود. با صاحب همون خونه دوست شدن و رابطه داشتن.
تو همون خونه ک بودن باهم. اقا دوست دخترشو اورد خونه.چون خونه مال اقا بود دیگه. و دوستم سر میرسه. جنگ و جیغ و دعوا و...
حالا بعداز ۵سال رابطه باهم ازدواج کردن چندماهه.
اقا هیچ نوع مراسمی نگرفت. و مهریه ش هم یک سکه گزاشت.
ولی خونه مستقل فراهم کرد. با وسایل کاااااامل زندگی.یعنی دوستم هیچی نبرده.
اقا از لحاظ مالی فوق العاااااااده عاااالی و پولدااار. دوتا خونه تو بهترین محل. مغازه. شغل عالی و پر درامد. خرج کن. خلاصه دوستم در رفاه کامله.
ولی اقا با همون معشوقه که اورده بود خونه دوران مجردی بازم رابطه داره. اون خانم صدبار خاسته کات کنه. و دعوا و توهین. ولی اقا هربار با اصرار و التماس گولش میزنه برای رابطه ج.نسی.
اقا دوتا گوشی داره. گوشی ک با معشوفه یا کسای دیگه چت میکنه تو مغازه میزاره.خونه نمیبره.
دوستم خبر نداره از خیانتش. بهش بگم میدونم میگه حسادت زندکیمو میکنی.
چکنم؟
محاله لو بره.