من یه نوزاد دارم دست تنها توی شهر غریب....بچه امم همش به منچسبیده طوری که ببخشید میخام برم سرویس بهداشتی اصلا نمیزاره
بخام غذا بپزم باید صبر کنم بخوابه و تندتند به کارام برسم
زن داداشم هربار میاد خونمون شام و نهار میان...
به هیچ عنوان یه استکان برنمیداره
حتی تعارف نمیکنه کاری داری کمک کنم؟
فقط گاهی میره با بچه ام بازی میکنه
اگه مامانم باشه کمکم میکنه که اونم مریضه قلبی
ینی هربار میان از کت و کول میفتم همش در حال کار کردن و راه رفتنم. این وسط بچه امم به من وابسته اس
هرچقدر اونا سرگرمش کنن باز میاد دنبال من و من باید بهش شیر بدم و بخابونمش
زن داداشم عقده و عید میرن خونه خودشون
به نظرتون پرتوقعم؟
من اصلا بحث خواهرشوهر و زن داداشم ندارم کس دیگه ام اینکارو کنه ناراحت میشم
میگم از صبح دارم کار میکنم ادب حکم میکنه حداقل توی سفره جمع و پهن کردن کمک کنم
اونم میزبانی که بچه کوچیک داره