این چه افکاریه داری
اینهمه وقت گذشته با خودت کنار بیا
تموم شد رفت اون بچه گناه داره بخدا
از چاله داری خودتو میندازی تو چاهی که ته نداره
از مشکلات و عذاب زودگذر دنیا میری تو عذاب ابدی آخرت،
شیطونو لعنت کن
تو زندگی پس از زندگی یه قسمتش، اون شخص یه نفری رو ملاقات میکنه که داره دنبال کسی میگرده و باهاش همراه میشه، تعریف میکرد همینطور میرفتن دنبال اون شخص بگردن، میرفتن تو سیاهی و به یه جایی رسیده بودن که انگار ته جهنم برزخی بوده، به شدت لجنزار و بد بو و سیاهی و وحشتناک،که توصیفش سخت بوده،
گفت یکدفعه چشم اون فرد به اون کسی که دنبالش میگشت خورد، ولی جلو نرفت و سریع بهش گفت برگردیم، بعد متوجه شد اون شخص ته جهنم، مادر این آدم بوده که خودکشی کرده بود و این پسر در به در دنبال مادرش که جواب بده، چرا خودکشی کرده
ولی وقتی چشمش به مادره میوفته، مادره که تو لجنزار غرق بوده از خجالت سرشو میندازه پایین و پسره هم روشو برمیگردونه و برمیگرده
مگه از فردات خبر داری؟ اینقد ناامید نباش
هیچکس الان بی مشکل نیست
خودتو بسپار به خدا
اینو به آزمایش الهی ببین
برات مهم نباشه می چی میگه
عبادت کن و با خدا صحبت کن روزانه نماز بخون
عزیزم شوهرت اگر درست شد که هیچ اگر نشد به خودت فکر کن
خودتو نابود کنی چون باهات به عده دشمنی کردند
ولی کن
نکن دختررررر
میخای صحبت کنیم؟؟؟
میتونیم کمکی کنیم؟؟؟ نکنیاا
اسی بیا بغلم🫂🫂 عزیزم
ای بابا ول کن عزیز من
مردم ، ادما ، چه اهمیتی دارن ک بخاطر ابرومون پیششون از زندگی خودمونو زده کنیم
۲۲ سالته اول راهی
همین امشب تصمیم بگیر خودتو جمع و جور کنی
بسه دیگه
اولا کاری نکردی دومم فکر کن کردی چه اشکالی داره
خدا ب اون خداییش خیلی بدتر ازینارو میبخشه من و توی بنده خدا نبخشیم؟؟
اصلا کی در جایگاه قضاوته ؟ من؟ تو ؟بقیه ادما؟؟؟
هیچ کس نمیتونه کسی رو قضاوت کنه
بس کن بابا انقدر خودتو سرزنش نکن
گور بابای مردم ت فکر میکنی که حرف تورو میزنن اونا هرروز حرف یکی دیگه رو میزنن
عزیزم درد تو رو نداشتم و واقعا نمیدونم تا چه حد ادمو رنجیده میکنه اما همممون تو زندگیامون دردایی داریم داشتیم ک رسیدیم به تهش ک اروزی مرگ کردیم ولی یکی مثه خود من با همه ی مشکل و سختی ک داشتم قلبا به این باور رسیدم که هیچ دردی نمیمونه یا حداقل خیلییییی کمرنگ میشه و دیگه آزارت نمیده البته البته اگه اونقدری رابطه ت با خدا محکم باشه اگه دلت قرص باشه که خدا هیچوقت بدتو نمیخاد و هر مشکل و مسئله ای رو به عنوان ی امتحان ببینی یا نه از جبر روزگار باشه و از کارای بقیه ک در حقمون کردن . مطمئن باش حواسش بهت هس فقط میخواد صبوری کنی تا خودش همه چاله چوله های زندگیتو پر کنه امید داشته باش بهت که قطعا اینکارو میکنه . و اینکه واقعا هیچکس به اندازه خود ادم بهش کمک نمیکنه . خودت باید هر راهی ک میرسی به ناراحتی و فکر و خیال رو ببندی . خودتو مجبور کنی به حال خوب داشتن برا خودت خوب خواستن حق زندگی خوب رو داری حق ارامش رو داری باید خودت رو مجبور کنی خودتو به حقت برسونی هر چقدر م سخت باشه
نکن جانم .نکن عزیزم .بخدا قسم آفتاب پشت ابر نمی مونه.بشرطی خودت باشی و صبوری کنی .آروم باشی.
اگر این کارو بکنی یعنی خودت تایید می کنی که گناه کاری
اصلا فکر کردی پسرت بزرگ بشه چی در موردت فکر می کنه .اگر باورش شد چی .
روزگار هر کسی رو یجور امتحان می کنه صبور باش
بخدا اگر بربختیایی که خود من کشیدم رو بزارن یه کفه ترازو از مال شما سنگین تر میشه
ولی من مادرم .دخترم به من احتیاج داره .من نباشم کی نازشو بکشه .حرف دلشو به کی بگه .
اصلا فکر کردی پسرت چقدر بهت احتیاج داره
