من زانوم داغون بود عمل کردم یه هفتست
بعد عالم و ادم از غریبه تا اشنا اومدن ملاقاتم و عیادت
خواهر زاده شوهرم که نزدیک سی سالشه و چنبارم مهمونم شده و ازمون پول قرض گرفته نیومد حتی یه زنگ نزد !!!
بعد من متوجه شدم سه روز بعد عمل من به شوهرم زنگ زده و با هم رفتن خرید !!!
به شوهرم گفتم اون که بیشعوره که اینجوری رفتار کرد ولی تو از اونم بیشعور تری که دیدی چطور منو بی ارزش کرد و باهاش رفتی دور دور و خرید
نفهمیدی زنتو بی ارزش کنن انگار خودتو بی اهمیت کردن واقعا یعنی شعور شوهرم به این چیزا نمیکش